صفحه محصول - پاورپوینت خدايا ما را شرمنده شيطان مكن

پاورپوینت خدايا ما را شرمنده شيطان مكن (pptx) 22 اسلاید

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 22 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

خدايا ما را شرمنده شيطان مكن! لب تاب خود را باز مي‌كنيد تا آخرين كارهاي پروژه‌اتان را انجام دهيد و بالاخره بعد از يك ترم تلاش فراوان آن را به استادتان تحويل دهيد و نفس راحتي بكشيد. با كمال تعجب متوجه مي‌شويد كه فايل مورد نظرتان سرجايش نيست. وقتي متوجه مي‌شويد كه نه تنها فايل مربوط به پروژه بلكه هيچ فايلي در حافظه لب‌تابتان باقي‌ نمانده است، آه از نهادتان بلند مي‌شود.واي خداي بزرگ! كل حافظه لب‌تابتان فرمت شده است و همه اطلاعات آن پاك شده است. سرتان گيج مي‌رود، فشارتان مي‌افتد، احساس ضعف مي‌كنيد و عرق سردي بر پيشاني‌اتان مي‌نشيند.براي چند دقيقه قدرت هر اقدامي را از دست مي‌دهيد. با خودتان فكر مي‌كنيد چطور چنين اتفاقي افتاده است، محال است خودتان چنين اشتباهي كرده باشيد. نكند كسي با شما دشمني داشته و خواسته ...هنوز اين فكر در دهنتان خوب نقش نبسته كه جواب سؤالتان را مي‌يابيد. حتماً كار خودش است،‌ مي‌دانستيد كه يك روزي زهر خود را خواهد ريخت. از اولش هم با شما دشمني داشت.  اصلاً از اولي كه به اتاق مجاور شما در خوابگاه آمده همه‌اش مايه دردسر بوده؛ هميشه بوي سيگارش خوابگاه را برداشته، شبها هم تا نصف شب صداي موسيقي از اتاقش مي‌آيد، بارها او را در حال تقلب در امتحان ديده‌ايد، چند بار هم در حالي كه داشت وسايل شما را از يخچال برمي‌داشت، مچش را گرفته بوديد و از همان موقع با شما دشمن شده بود و چند بار هم به شما اخطار داده بود كه دست از سرش برداريد و الا بد خواهيد ديد. بالاخره زهر خودش را ريخت... با خشم زياد به در اتاق او مي‌رويد، در اتاق را با شدت تمام باز مي‌كنيد و بي‌هيچ مقدمه‌اي روبرويش مي‌ايستيد و هر چه از دهانتان در‌مي‌آيد مقابل همه به او مي‌گوييد و هيچ به حرف او كه از موضوع اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند، گوش نمي‌كنيد، از اول هم انتظار داشتيد كه انكار كند. آنقدر عصباني هستيد كه مقابل چشمان حيرت زده بچه‌ها چند فحش آبدار كه اصلاً به قيافه درسخوان شما نمي‌آيد به او مي‌دهيد. شما كه كار را به اينجا مي‌رسانيد، او هم شروع مي‌كند به فحش دادن و كار بالا مي‌گيرد تا آنجا كه اگر بچه‌ها پادر مياني نمي‌كردند، هم ديگر را حسابي لت و پار مي‌كرديد.