مبانی نظری تحقیق دیابت (docx) 44 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 44 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مباحث نظری دیابت
مقدمه
دیابت از تعریف تا واقعیت
2-1-1-3- چاقی؛ اپیدمی پنهان
2-1-1-4- تاریخچه کوتاه دیابت
2-1-1-5- انسولین چگونه در بدن عمل میکند؟
2-1-1-6- چرا قند خون باید تنظیم شود؟
2-1-1-7- انواع دیابت
2-1-1-8- عوامل خطر دیابت نوع 2
2-1-1-9- علائم دیابت
2-1-1-10- معیارهای تشخیص
2-1-1-11- عوارض دیابت
2-1-1-12- عوارض زودرس دیابت
2-1-1-13- عوارض دیر رس دیابت:
2-1-1-14- درمان دیابت
افسردگی و دیابت :
2-1-1-15- اهمیت کنترل دیابت
2-1-1-16- تأثیر اندوه و افسردگی بر دیابت
تحقیقات پیشین
2-2-1- استرس و تاب آوری
2-2-2- استرس و کانون کنترل
2-2-3- استرس و سلامت عمومی
2-2-4- استرس و هموگلوبین گلوکوزیته
2-2-5- تاب آوری و سلامت عمومی
2-2-6- کانون کنترل و سلامت عمومی
2-2-7- کانون کنترل و هموگلوبین گلوکوزیته
فهرست منابع
الف) منابع فارسی:
ب) منابع لاتین:
مباحث نظری دیابت
مقدمه
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع بلکه یک مشکل بزرگ بهداشتی است که در دنیای معاصر پراکندگی گستردهای پیدا کرده است و در حال حاضر نه تنها نشانهای از توقف آن به چشم نمیرسد بلکه به شدت در حال افزایش است. هر چند در سالهای اخیر تحقیقات زیادی در ابعاد مختلف همه گیر شناختی این بیماری انجام شده است، اما هنوز دانش موجود در مورد چگونگی توزیع و عوامل تعیین کننده آن ناکافی است. متاسفانه در کشور ما آمار دقیقی از مبتلایان به دیابت وجود ندارد و به شیوع روز افزون و مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن توجه کافی و در خور صورت نگرفته است.
در حال حاضر با توجه به آمارهای جهانی و متغیرهای موثر در ابتلا به این بیماری نظیر افزایش امید به زندگی، تغییر در شیوههای زندگی سنتی به سوی مدرن، تغییر در عادتهای غذایی، کمی فعالیتهای بدنی، و افزایش چاقی به نظر میرسد در ایران بالغ بر 3میلیون نفر به این بیماری مبتلا باشند که حدود 90% آن دیابت شیرین نوع 2 (دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین) است که افراد بالای سن 30 سال را گرفتار میسازد (ریجیسینگهانی، 1381).
هر فردی در عمل ممکن است به بیماری دیابت مبتلا شود و این گرفتاری به میزان سالهای عمر، جنسیت، نژاد و یا موقعیت اجتماعی او بستگی ندارد. بیماری قند بر خلاف بیماریهای دیگر نظیر فلج اطفال، سل و ذات الریه و. . . در حال ریشه کن شدن نیست بلکه بر عکس، هر سال بر میزان شیوع آن در میان افراد انسانی افزوده میشود و تعداد کسانی که سالانه به این بیماری مبتلا میشوند در حال افزایش است. (هنری دالجر، 1368).
دیابت از تعریف تا واقعیت
جهان درحالی وارد قرن ۲۱ شد كه بیش از ۱۴۰ میلیون نفر مبتلا به بیماری دیابت بودند. در این میان، سهم كشور ما حدود ۵/۳ تا ۴ میلیون نفر دیابتی است. روز جهانی دیابت - ۲۱ آبان ماه - درحالی به پایان رسید كه فدراسیون جهانی دیابت اعلام كرد هزینههای كنترل و درمان دیابت ۱۰ درصد بودجهِ ملی بهداشت جوامع را به خود اختصاص میدهد و نیمی از آن صرف درمان عوارض مزمن دیابت میشود. دكتر اسدالله رجب، رئیس انجمن دیابت ایران نیز اعلام كرد سالانه ۹۰۰ میلیون دلار (بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان) صرف هزینههای درمانی دیابت در كشور میشود. این درحالی است كه متخصصان و كارشناسان پیوسته از روند رو به رشد بیماری دیابت در كشورمان به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز در دهههای اخیر هشدار میدهند. با این همه گزارشهای رسمی از شیوع ۵ درصدی بیماری دیابت در ایران خبر میدهد. افزون بر این، بیماری دیابت در ردیف سه عامل اول مرگ و میر در دنیا است. بیماری زایی این عارضه چه از نظر هزینههای درمانی و چه از جهت ازكارافتادگی، بسیار بالاست و یكی از عمده ترین مسایل بهداشتی - درمانی در جوامع به شمار میرود. از سویی دیگر، همراهی آن با چاقی و افزایش چربی خون، احتمال ایجاد بیماری قلبی - عروقی را به عنوان اولین عامل مرگ و میر در انسان به شدت افزایش میدهد. ازاین رو تا كید وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول كشور تنها بر توجه به مقولهِ بیماری دیابت معطوف نبوده و در زیرمجموعهِ این توجه بر اهمیت كنترل و پیشگیری از چاقی و آموزش مهارتهای زندگی نیز تصریح شده است.
در دهههای اخیر برای شناخت عوامل خطر بیماریهای مهم غیرواگیر، مطالعات متعددی انجام شده است. از جمله این بیماریها دیابت قندی به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز است. متخصصان گروه بیماریهای غدد درون ریز، دیابت را یكی از شایع ترین بیماریهای متابولیك در قرن حاضر میدانند كه منجر به ناتوانی و مرگ زودرس میشود و عوارض حاد و دیررس آن تهدیدهای عمدهای برای سلامتی فرد به شمار میرود. در تعریف این بیماری میگویند: دیابت بیماری مزمنی است كه در اثر كمبود یا كاهش اثر انسولین در بدن ایجاد میشود. بر همین اساس دیابت چهارنوع مختلف دارد كه شایع ترین نوع آن، دیابت نوع یك و دو است. به گفتهِ متخصصان این رشته، دیابت ملیتوس نوع یك، بیماری خودایمنی است كه به علت تخریب پیشرونده سلولهای بتای جزایر لانگرهانس به وجود می آید.
دیابت نوع 1 بیشتر در میان كودكان، نوجوانان و افراد زیر ۳۰ سال مشاهده شده و به ندرت افراد بالای ۳۰ سال به آن مبتلا میشوند. در این نوع دیابت، بدن افراد بهاندازهِ كافی انسولین ترشح یا تولید نمی كند و درنتیجه فرد دیابتی از همان ابتدای شروع دیابت نیاز به تزریق انسولین دارد.
مطالعات اپیدمیولوژیك نشان داده كه حدود ۱۰ درصد از دیابتیها را مبتلایان به بیماری دیابت نوع یك تشكیل میدهد و دیابت نوع دو كه شایع ترین نوع دیابت است ۸۰ درصد بیماران دیابتی را تشكیل میدهد. بیماری دیابت نوع دو بیشتر افراد بالای ۲۵ سال را مبتلا می سازد. پزشكان علت اصلی ابتلا به آن را كم تحركی و تغذیه نادرست میدانند. به واقع چاقی یك ریسك فاكتور مسلم برای بیماریهای قلبی - عروقی، ابتلا به دیابت نوع دو و سكته و مرگ و میر افراد است. ازاین رو درمان این نوع دیابت در آغاز با فعالیت جسمی و تغذیه صحیح كنترل شده و درصورت كنترل نشدن از داروهای خوراكی پایین آورندهِ قندخون استفاده میشود. پزشكان و متخصصان شایع ترین علایم دیابت را پرادراری، پرنوشی، كاهش وزن، بی حوصلگی، خستگی، سستی، دیرخوب شدن زخمها، تاری دید و گرسنگی كاذب عنوان می كنند. به اعتقاد آنان درصورتی كه قندخون كنترل نشود، فرد دیابتی دچار بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای كلیوی، بیماریهای اعصاب یا نوروپاتی دیابتی میشود. افزون بر این، بیماریهای چشمی و حتی كوری هم از جمله شایع ترین عوارض بیماری دیابت است.
2-1-1-3- چاقی؛ اپیدمی پنهان
بررسیهای اخیر حاكی از افزایش هشداردهنده شیوع چاقی در سراسر جهان است. چاقی از جمله بیماریهای مزمن مرتبط با اختلال در متابولیسم چربی است كه شیوع آن از نیمه اول قرن بیستم بیشتر شده است. در سالهای اخیر، هم در كشورهای توسعه یافته و هم در كشورهای درحال توسعه شیوع چاقی به طور فزایندهای رو به افزایش گذاشته است. به گونهای كه برخی صاحبنظران از مشكل شیوع چاقی به عنوان یك اپیدمی پنهان یاد كردهاند. امروزه چاقی فقط از جنبه ارتباط با بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت، فشارخون، هیپرلپیدمی و سرطان مورد توجه قرار نمیگیرد. بلكه به عنوان یك عامل عمده خطر مطرح است. نتایج حاصل از بررسیها و مطالعات انجام شده در ایران حاكی از افزایش شیوع چاقی در میان جوانان، نوجوانان و بزرگسالان كشورمان است. براساس برآوردهای انجام شده بیش از ۲۴ میلیون نفر از جمعیت كشورمان دارای افزایش وزن بوده و یا چاق هستند. برهمین اساس پزشكان و متخصان، از افزایش شیوع چاقی در ایران به عنوان زنگ خطری برای ابتلای به بیماری دیابت و عوارض ناشی از آن یاد میكنند شعار امسال روز جهانی دیابت نیزمبارزه با چاقی برای پیشگیری از دیابت تعیین شده است.
2-1-1-4- تاریخچه کوتاه دیابت
دیابت در قدیمیترین دست نوشتههای پزشکی تشریح شده است. در یک پاپیروس مصری که 1500 سال قبل از میلاد مسیح به تحریر در آمده است، راجع به این بیماری مطالبی وجود دارد. بعدها در نوشتههای عربی و چینی به افرادی اشاره شده است که از بیماری ناشناختهای با علایم تشنگی مفرط و تکرر ادرار، رنج میبردهاند. در دست نوشتههای قدیمی حتی آزمایشهای تشخیصی که طی آن ادرار بیمار در نزدیکی تل مورچهها ریخته میشد، تشریح شده است. در این آزمایش اگر مورچهها به سمت ادرار جذب میشدند، مشخص میشد که در ادرار بیمار قند موجود است و در نتیجه، فرد مبتلا به دیابت است. یک پزشک یونانی برای اولین بار این بیماری را دیابت نامید که به معنی جریان است. لغت لاتین «ملتیوس» که به معنی «عسل» میباشد، بعدها به کلمه دیابت افزوده شد تا وجود قند در ادرار را هنگام بیماری ذکر کند.
در سال 1860 میلادی (1239 شمسی)، پزشکی آلمانی قطعات لوزالمعده (یک اندام شبیه به تپانچه که در پشت معده قرار دارد) را زیر میکروسکوپ بررسی کرد. او متوجه شد که بعد از رنگ آمیزی، بعضی از سلولهای این غده، رنگ متفاوتی به خود میگیرند. این سلولها به شکل مجموعههای جزیره مانند در لوزالمعده پراکنده شدهاند. امروزه ما میدانیم که این جزایر شامل سلولهای بتا هستند که تولیدکننده، ذخیره کننده و آزادکننده انسولین (تنها ماده پایین آورنده قند خون) موجود در بدن هستند. این جزایر همچنین شامل سلولهای آلفا میباشند که گلوکاگن (یکی از مواد بالابرنده قند خون) را تولید و آزاد میکنند.
از آن زمان به بعد تحقیقات مختلفی بر روی دیابت انجام گرفت و ابتدا تصور میشد علت بیماری دیابت عدم ساخت مقدار کافی انسولین است. در حالی که بعدها با تعجب دیده شد که برخی افراد مبتلا به دیابت قادر به ساخت انسولین با کیفیت مناسب نیستند.
2-1-1-5- انسولین چگونه در بدن عمل میکند؟
اغلب، کمبود یا نبود کامل انسولین، علت ابتلای جوانان و بزرگسالان به دیابت است. سلولهای تولیدکننده انسولین در پانکراس این افراد، یا آسیب دیدهاند و یا به کلی از بین رفتهاند. انسولین در بدن ما چگونه عمل میکند؟
بدن انسان را مثل یک ماشین فرض کنید؛ روشن است که بدن ما مانند هر ماشین دیگری برای انجام کار نیازمند مصرف انرژی است. سه منبع تأمین انرژی در غذا شامل قندها و نشاستهها (کربوهیدرات)، روغنها و چربیها و پروتئینها (گوشت، ماهی و. . . ) میباشند. این مواد در نهایت برای تولید انرژی شکسته میشوند و یا پس از تجزیه (برخی به شکل قند گلوکز) تبدیل به مواد ذخیرهای در کبد میشوند تا بعدا برای تولیدانرژی در بدن استفاده شوند. رایج ترین سوختی که در اختیار تمام سلولهای بدن قرار میگیرد، کربوهیدراتی به نام گلوکز است. گلوکز قند سادهای است که به راحتی به مصرف سلولهای بدن میرسد.
هنگامیکه قند خون بالا میرود، لوزالمعده تحریک شده و پیامیرا از راه خون به تمام سلولهای مغز و بدن میرساند. محتوای پیام چنین است «مقدار قند در دسترس زیاد است، آن را به مصرف برسان. » این پیام همان مولکول «انسولین» است.
انسولین سبب میشود مسیری در دیواره سلول باز شود و قند دریافتی وارد آن گردد تا به مصرف برسد یا ذخیره شود.
زمانی که میزان قند خون پایین است، لوزالمعده ترشح انسولین را متوقف میکند. بدون انسولین سلولهای بدن نمیتوانند قند را وارد کنند، بنابراین از چربی به عنوان منبع تأمین انرژی استفاده خواهند کرد.
در جریان همین فرآیند پیچیده است که بدن غذاهای خورده شده را مصرف میکند و تشخیص میدهد که چه نوع سوختی در دسترس دارد. در شخص مبتلا به دیابت، لوزالمعده یا نمیتواند به مقدار کافی انسولین ترشح کند و یا سلولها قادر به دریافت پیام انسولین نیستند (مانند بیشتر سالمندانی که مبتلا به دیابت میشوند).
2-1-1-6- چرا قند خون باید تنظیم شود؟
در افرادی که مبتلا به دیابت نیستند، قند خون همواره در سطح ثابتی حفظ میشود. تنظیم دقیق قند خون بسیار مهم است، چرا که بالا رفتن زیاد قند خون خطرناک است. در این حالت کلیهها باید قند خون را تصفیه و از طریق ادرار از بدن خارج کنند. در چنین شرایطی فرد باید مقدار زیادی مایعات بنوشد تا آب کافی را برای دفع قند اضافی تأمین کند. جبران تمام آب از دست رفته مشکل است و ممکن است بدن به سرعت دچار کم آبی شود و این کم آبی، زندگی فرد را تهدید میکند.
سلولها در نبود انسولین از قند به عنوان منبع انرژی استفاده نمیکنند، در عوض ناچارند از دیگر منبع اصلی موجود، یعنی چربی، انرژی مورد نیاز خود را تأمین کنند. مصرف چربی برای بدن مشکل تر است، زیرا قادر به سوزاندن آن به طور کامل نیستند. در حقیقت در جریان شکستن چربیها مواد غیر قابل مصرفی به نام کتون در بدن تولید میشود. با افزایش این مواد در خون، شرایطی رخ میدهد که فرد احساس خشکی دهان و درد شکم میکند. اگر این حالت تشخیص داده نشود و با انسولین و مایعات درمان نگردد، احتمال دارد شخص دچار تهوع شود و با سنگین شدن تنفس و از دست دادن هوشیاری حتی منجر به مرگ شود.
خطر دیگر، پایین بودن خیلی زیاد قند خون است. مغز فقط میتواند از قند برای انرژی استفاده کند. بنابراین اگر قند کافی در دسترس نباشد، پیامهای اضطراری به سایر نقاط بدن خواهد فرستاد. در این حالت، شخص احساس گرسنگی، سردرد، سرگیجه کرده و هوشیاری اش را از دست میدهد و حتی ممکن است دچار تشنج شود. اگر قند خون ساعتهای متمادی به مقدار زیاد پایین بماند، مغز آسیب جدی خواهد دید.
بنابراین تنظیم دقیق قند خون، اهمیت حیاتی دارد و نباید اجازه داد تا قند خون خیلی بالا یا پایین برود. اگر چه دیابت، «دیابت قندی» نامیده میشود، اما دانستن این نکته حائز اهمیت است که هر گاه طریقه مصرف کربوهیدرات (قند) در بدن تغییر کند، ناگزیر نحوه استفاده از چربی و پروتئین نیز تغییر میکند. ناتوانی بدن برای استفاده صحیح از کربوهیدرات میتواند سبب افزایش چربی خون شود که به عنوان منبع انرژی جانشین، به سلولها گسیل میشوند. مراقبت صحیح از دیابت در واقع کوششی برای بهبود الگوی طبیعی استفاده از غذا و تولید انرژی است.
2-1-1-7- انواع دیابت
بیماری دیابت به چهار دسته کلینیکی تقسیم بندی میشود:
(1) دیابت نوع 1، (2) دیابت نوع 2، (3) دیابت حاملگی، (4) سایر انواع دیابت
دیابت نوع 1: در دیابت نوع 1 غده پانکراس یا لوزالعمده توانایی تولید انسولین را ندارد و این ماده باید حداقل روزی یک بار از طریق تزریق وارد بدن گردد. به این حالت دیابت وابسته به انسولین نیز گفته میشود و بیشتر در کودکان و نوجوانان دیده میشود. کمتر از 10 درصد دیابتها را دیابت نوع 1 تشکیل میدهد (شهشهان، 1381).
دیابت نوع 2: در دیابت نوع 2 غدهی لوزالعمده انسولین تولید میکند اما یا مقدار آن ناکافی است و یا بدن نسبت به آن مقاوم میباشد. اضافه وزن از جمله عواملی است که بدن را به انسولین مقاوم میکند. این نوع دیابت در افراد مسن (بالای 30 سال) دیده میشود. دیابت نوع 2 با رژیم غذایی مناسب، ورزش و در صورت لزوم مصرف قرص کنترل میشود. در بعضی موارد که لوزالمعده بیش از اندازه تنبل میشود، فرد مبتلا به دیابت نوع 2 نیز ممکن است به تزریق انسولین نیاز پیدا کند. حدود 90 درصد دیابتها را دیابت نوع 2 تشکیل میدهد. نکته مشترک این دو نوع دیابت این است که قند خون بالا میرود که اصطلاحاً به آن هیپرگلیسمی میگویند. اگر قند خون سالهای متمادی بالا بماند، عوارض بعدی دیابت پدید می آیند. افراد دیابتی بیمار نیستند. بلکه تنها شرایطی بر بدن حاکم است که نیاز به مراقبت دارند و این افراد میتوانند یک زندگی عادی داشته باشند (کریمی، 1381).
دیابت انواع گوناگونی دارد که با روشهای متفاوتی نیز درمان میشوند. جوانان و برخی از بزرگسالانِ لاغر زمانی به دیابت مبتلا میشوند که به طور معمولی بدن آنها توانایی تولید انسولین را از دست بدهد. اما در سالمندان ممکن است با وجود آنکه انسولین به مقدار کافی یا حتی زیاد در خون وجود داشته باشد، باز هم قند خون بالا باشد.
باید توجه داشت که برای افراد دیابتی، روشهای درمانی مختلفی وجود دارد. هرشخص مبتلا دارای نیازهای دارویی متفاوت، علایق گوناگون و روشهای زندگی مختلفی است. بنابراین باید برای هر شخص، بر اساس نیازهای خاص او، یک برنامه درمانی اختصاصی دیابت طراحی شود.
مدتهاست که هر دو نوع دیابت شناخته شده است. اگر چه هر دوی آنها دارای مشکل مشترکی هستند، یعنی ناتوانی بدن در مصرف صحیح غذا؛ اما برای فهم بهتر علل ایجاد هر کدام، به این دو نوع دیابت نامهای جداگانهای داده شده است.
دیابت نوع یک، اغلب به طور ناگهانی در کودکان یا نوجوانان با علایم تشنگی بیش از حد، تکرر ادرار، خستگی و اشتهای زیاد ظاهر میشود. به ندرت بعضی از کودکان دیابتی این علایم را بیش از سه یا چهار هفته قبل از تشخیص دیابت بروز میدهند. این بیماران ممکن است وقتی برای اولین بار به پزشک مراجعه میکنند، درد شکم داشته باشند و استفراغ کنند که گهگاه با سایر بیماریها اشتباه گرفته شود. ولی آزمایشهای دقیق تر، این نوع بیماری را به اثبات میرساند.
در حالی که دیابت نوع دو، علایم متفاوتی دارد. در بسیاری از افراد سابقه وجود قند در ادرار دیده شده و میزان قند خون نیز به تدریج و طی ماهها و حتی سالها بالا رفته است.
دیابت در افراد مسن اغلب با یک معاینه ساده یا به هنگام پذیرش در بیمارستان به خاطر بیماری دیگری شناسایی میشود. شروع این نوع دیابت معمولاً علایم بالینی خاصی ندارد.
مشکلاتی که روزانه افراد مبتلا به دیابت نوع یک با آن مواجه هستند، کاملاً با مشکلات مبتلایان به دیابت نوع دو متفاوت است. افراد مبتلا به دیابت نوع یک احتمال دارد که به طور ناگهانی با عوارض ناشی از کاهش شدید قند خون (واکنش انسولین) یا افزایش شدید آن (کتواسیدوز) مواجه شوند. این عوارض جدی باید به سرعت درمان شوند. در حالی که این دو حالت در مبتلایان به دیابت نوع دو به ندرت دیده میشود. مشکلاتی که به تدریج و طی سالها در مبتلایان به دیابت نوع یک و دو بروز میکند نیز متفاوت است. در افراد مبتلا به دیابت نوع یک، معمولاً تخریب تدریجی مویرگها در چشمها و کلیهها مشاهده میشود در حالی که افراد مبتلا به دیابت نوع دو بیشتر مستعد تخریب رگهای بزرگ هستند که موجب بروز مشکلاتی در گردش خون، سکته و بیماریهای قلبی میشود.
دیابت بارداری: در دوران بارداری مقدارتولید انسولین از پانکرانس زنان بار دار به طور نرمال افزایش می یابد و این به علت ترشح هورمونهای جفت در طول دوران بار داری است که باعث شده انسولین نرمال بدن برای کنترل قند خون با مشکل مواجه شود و نیاز به انسولین بیشتری برای مقابله با این هورمون باشد. اگر بدن یک زن قادر به تولید انسولین کافی نباشد سبب افزایش قند خون در ماههای بعدی بار داری میشود. خانمهایی که مبتلا به دیابت بار داری هستند، با احتمال 50% در 20 سال آینده دچار دیابت آشکار خواهند شد. که در صورت شدت بیشتر دیابت بار داری، نیاز به انسولین جهت درمان بوده، سن کمتر بار داری در زمان تشخیص دیابت، این خطر را افزایش میدهد (اردکانی، 1384).
2-1-1-8- عوامل خطر دیابت نوع 2
-سابقه فامیلی دیابت (والدین، خواهر، برادر و. . . ).
-چاقی (20 درصد وزن ایده آل یا نمایه توده بدنی مساوی یا بزرگتر از 27 کیلوگرم)
-سن 45 سال و بالاتر
-نژاد (آفریقایی- آمریکایی، اسپانیایی- آمریکای، آسیایی- آمریکایی، جزایر ایسلند)
-تاریخچه دیابت بار داری یا تولد نوزادی با وزن بیش از 5/4 کلیوگرم
-فشار خون بالا (فشار خون: mmHg 90/140)
-وزن پایین هنگام تولد
-اختلال تست تحمل گلوکز
-سندرم تخمدان پلی کیستیک
-استرس
-رژیم غذایی و سیگار (واتکینز، 1377).
سابقه فامیلی: دیابت نوع 2 یک بیماری فامیلی است و استدلالهای متقاعد کنندهای در حمایت از این موضوع وجود دارد. ارتباط ژنتیک با دیابت نوع 2 نسبت به ارتباط آن با دیابت نوع 1 قوی تر میباشد. عوامل ژنتیکی مهمیدر بروز دیابت نوع 2 وجود دارند، با اینکه هنوز بسیاری از ژنهای زمینه ساز ابتلا به دیابت شناخته نشده است ولی مشخص است که این بیماری پلی ژنتیک و چند عاملی میباشد. عوامل ژنتیکی متنوعی در استعداد ابتلا به این بیماری نقش دارند.
فاکتورهای محیطی (نظیر تغذیه و فعالیت فیزیکی) نیز در بروز فنوتیپی آن موثر هستند. میزان بروز همزمان دیابت نوع 2 در دوقلوهای یکسان بین 0 تا 90 درصد است و اگر یکی از آنها مبتلا به دیابت قرار دارند احتمال ابتلای دیگری 50 درصد میباشد. همچنین در میان افراد چاق با والدین دیابتی شیوع دیابت نوع 2 نسبت به افرادی که والدین دیابتی ندارند، بالاتر است. اگر هر یک از والدین مبتلا به دیابت نوع 2 باشند، خطر بروز بیماری در فرزندان 20% است و اگر هر دو والدین مبتلا باشند خطر بروز بیماری به 40% میرسد (لوی، 1999)
چاقی: ارتباط بین چاقی و دیابت نوع 2 به علت بسیاری از فاکتورهای هتروژن، پیچیده و گیج کننده است. با این وجود مطالعات مختلف نشان دادهاند که چاقی در ایجاد بیماری دیابت نوع 2 نقش دارد. به طور کلی پذیرفته شده که چاقی قطعاً مسئول ظاهر شدن بیماری در افرادی است که از لحاظ ژنتیکی مستعد هستند.
سازمان بهداشت جهانی در سال 1980 بیان کرد، چاقی قوی ترین ریسک فاکتور دیابت نوع2 است. در یک مطالعه پس از 14 سال پیگیری دیده شد ریسک تجمعی ایجاد دیابت نوع 2 در خانمهای چاق 30 تا 55 ساله بیش از 40 برابر خانمهای لاغر (نمایه توده بدنی بیش از 22 کیلوگرم) است.
در مطالعه دیگری تخمین زده شد که در صورتیکه بیماران دارای نمایه توده بدنی کمتر از 25 بودند 64% آقایان و 77% خانمهای دیابتی نوع 2 میتوانستند از دیابت پیشگیری کنند (واتکینز، 1377).
سن: شیوع دیابت در افراد بالای 65 سال از 9/8تا 6/16 تخمین زده شده به طوری که در یک مطالعه شیوع دیابت در افراد 30 تا 39 سال 5/3% و شیوع آن در افراد 70 تا 79 سال 4/10 درصد بوده و این بدان علت است که با افزایش سن فرد دچار کاهش فعالیت فیزیکی و افزایش وزن میشود. که این حالت باعث کاهش فعالیت انسولین بدن شده و مقاومت به انسولین ایجاد میکند.
مطالعهای در کانادا نشان داد که شیوع دیابت در کسانی که سن بالای 65 سال دارند 3 برابر کسانی است که سن 65-35 سال دارند (اردکانی و همکاران، 1384). پیشداد در مطالعهای در سال 1995 سن بروز دیابت را در جنوب ایران بین سنین 18 تا 82 سال و میانگین 6/45 گزارش کرد این سن جهت خانمها 3/44 میباشد که از نظر آماری تفاوتی بین این دیده نمیشود نسبت به خانمها به آقایان 25/1 به 1 میباشد (پیشداد، 1995).
نژاد: شیوع دیابت در میان گروههای نژادی به طور قابل توجهی متفاوت است. در مطالعه سازمان بهداشت جهانی در سال 1993 که در بین سالهای 1991-1976 بر روی 150 هزار نفر در 32 کشور جهان صورت گرفت بیشترین میزان بروز در نژاد پیما در آریزونا گزارش شده، و بیشترین میزان بروز اختلال تحمل گلوکز در خانمهای مسلمان آسیایی مقیم تانزانیا گزارش شده است (32 درصد) و کلاً میزان اختلال تحمل گلوکز در بین خانمها بیشتر بوده است (سیادتان، 1386).
سایر عوامل خطر به طور اختصار بدین شرح است:
خطر پیشرفت دیابت در بیماران با فشار خون بیشتر میباشد. فشار خون میتواند یک نشانه زودرس مقاومت به انسولین به علت چاقی مرکزی باشد. وزن کم هنگام تولد نیز میتواند یک عامل خطر در پیدایش دیابت نوع 2 باشد. نوزدانی که در هنگام تولد کوچک یا لاغر هستند دارای اختلال نسبی تحمل گلوکز و متعاقب آن مستعد افزایش شیوع دیابت نوع 2 میباشند، تخمین زده شده که 35 تا 50 درصد خانمهای مبتلا به سندرم پلی کیستیک تست تحمل گلوکز مختل دارند و تا سن 30 سالگی مبتلا به دیابت میشوند که میتواند به عنوان پیامد مقاومت به انسولین باشد.
شواهدی وجود دارد که پیشنهاد میکند فاکتورهای تغذیهای در ایجاد عدم تحمل گلوکز و دیابت نوع 2 دخالت دارند. به نظر میرسد استرس در ایجاد مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 دخیل باشد، ولی هنوز مطالعات کافی در زمینه نقش استرس در ایجاد دیابت نوع 2 در انسان انجام نگرفته است. برخی مطالعات نشان دادهاند که افسردگی میتواند باعث افزایش خطر دو برابر در ایجاد دیابت نوع 2 گردد. همچنین مطالعات چندی نشان دادهاند که سیگار با خطر ایجاد دیابت نوع 2 در ارتباط است ولی هنوز نقش آن کاملاً مشخص نشده است. بنابراین میتوان با تغییر شیوه زندگی، افزایش فعالیت بدنی، کاهش وزن، کاهش استرسهای روحی، ترک سیگار و تغییر رژیم غذایی خطر ایجاد دیابت نوع 2 را در افراد در معرض خطر کاهش داد و یا حداقل بروز آن را به تعویق انداخت (گوردن، 1387).
2-1-1-9- علائم دیابت
پر نوشی، پر خوری، پر ادراری، کاهش وزن شدید بدون علت موجه، تاری دید، تاخیر در بهبود زخمها، استوپور و کما، استعداد به ابتلای بعضی عفونتها، بخصوص عفونتهای قارچی، هر یک از علائم فوق ممکن است نشانهای از دیابت باشد (واتکینزپیتر جی، 1377).
2-1-1-10- معیارهای تشخیص
قند پلاسمای خون وریدی ناشتا کمتر از 100 میلی گرم، طبیعی است. قند پلاسمای خون وریدی ناشتا مساوی یا بیشتر از 100 میلی گرم، و کمتر از 126 میلی گرم، غیر طبیعی است.
1-قند خون ناشتا: دو نوبت قند پلاسمای خون وریدی ناشتا مساوی یا بیشتر از 126 میلی گرم باشد.
قند پلاسمای خون وریدی 2 ساعت بعد از مصرف 75 میلی گرم گلوکز خوراکی مساوی یا بیشتر از 200 میلی گرم باشد، فرد دارای دیابت است.
2- اختلال تحمل گلوکز: قند پلاسمای خون وریدی 2 ساعت بعد از مصرف 75 میلی گرم گلوکز خوراکی، مساوی یا بیشتر از 140 میلی گرم و کمتر از 200 میلی گرم باشد (واتکینزپیترجی، 1377).
2-1-1-11- عوارض دیابت
شیوع عوارض به ترتیب زیر میباشد:
نوروپاتی72 درصد، افسردگی 60درصد، افزایش فشار خون 50 درصد، رتینوپاتی44 درصد، هیپرکلسترومی37 درصد، هیپرتری گلیسیریدمی37 درصد، بیماری ایسکمیک قلبی 34 درصد، باکتریوری 17 درصد، نارسایی قلبی 12 درصد، نفروپاتی10 درصد، کاتاراکت درصد، پای دیابتی 5/2 درصد (ریجیسینگهانی، 2002).
با توجه به شدت و مدت زمان ابتلا به دیابت فرد دچار عوارض زودرس و دیررس این بیماری میشود.
2-1-1-12- عوارض زودرس دیابت
-کتو اسیدوز دیابتی
-کومای هیپراسمولار غیر کتونی
-هیپوگلیسمی
کتواسیدوز دیابتی: در هر بیمار مبتلا به دیابت و بویژه نوع (1) به علت افزایش کتون در خون با علائم زیر ظاهر میشود. افزایش ناگهانی در حجم ادرار احساس تشنگی، درد شکم، استفراغ، بوی تنفس کتونی، تنفس تند و عمیق، دهیدراتاسیون (کمبود آب) خفیف تا شدید بیقراری، درجههای مختلف اختلال در هوشیاری، وجود عفونت، کاهش یا عدم تزریق انسولین، کتواسیدوزدیابتی منجر به استرسهای روحی و ضربات شدید میشوند (واتکینز، 1377).
کومای هیپراسمولار: سندرمی است که در پی یک سری اختلال ناشی از افزایش قند خون، کمبود انسولین وکاهش مایعات بدن سبب بروز دیورز اسموتیک میشود.
علائم شامل: کم آبی خفیف تا شدید، طیف وسیعی از آسیبهای عصبی تاکوما، همراه با افزایش حجم ادرارو پر اشتهائی چند روزه (واتکینز، 1377).
هیپوگلیسمی: افت قند خون عارضه شایع درمان با دارو بخصوص انسولین است که گاه عوارض شدید حتی مرگ ایجاد می نماید.
علل هیپوگلیسمی: حذف یک وعده غذایی یا مصرف ناکافی غذا
فعالیت بدنی و ورزش غیر معمول که فرد همیشه به آن عادت نداشته باشد.
افزایش انسولین یا سولفونیل اوره
مصرف الکل بخصوص بدون صرف غذا
کاهش نیاز به انسولین در اثر اختلال عمل کلیه
علائم: تاری شدید دید، احساس خواب رفتگی و سوزن سوزن شدن لبها و دهان، تعریق، رنگ پریدگی، تپش قلب، کابوسهای شبانه، احساس گرسنگی سردرد و گیجی، لرزش دست و پا، عصبانیت و در موارد پیشرفته شدن تشنج (واتکینز، 1377).
2-1-1-13- عوارض دیر رس دیابت:
عوارض کلیوی (نفروپاتی): با علائم افزایش فشار خون، پروتئین در ادرار و کاهش شدید قند و در نهایت نارسائی مزمن کلیه مشخص و ممکن است به نارسائی شدید و در مرحله آخر به دیالیز و پیوند کلید منجر شود.
نحوه پیشگیری:
کنترل دقیق قند خون بالا
درمان جدی فشار خون بالا
پرهیز از مصرف داروهای نفروتوکسیک
کاهش وزن
فعالیت بدنی مناسب و مستمر
محدودیت نمک و پروتئین مصرفی (جانسن، 1991).
نوروپاتی (عوارض عصبی) دیابت: بیماری میتواند از گرفتاری سیستم اعصاب خودکار نظیر فلج معدی، یبوست، اسهال دیابتی، اختلال عمل مثانه، ناتوانی جنسی و. . . تا گرفتاری اعصاب محیطی و زخمهای خودبخودی و عفونت بروز کند عوارض ناشی از پای دیابتی مهم ترین علت بستری و اقامت طولانی فرد مبتلا در بیمارستان است (مدنی، 1382).
نحوه پیشگیری:
کنترل دقیق قند خون
مراقبت صحیح و مستمر از پاها، تشخیص زودرس ضایعههای پا
دستورالعمل مراقبت از پاها:
معاینه منظم پاها از نظر هر گونه تاول، بریدگی و یا خراش
اجتناب از ضربه و حرارت زیاد
قطع مصرف دخانیات
شستشو و خشک کردن پا (مدنی، 1382).
رتینوپاتی (عوارض چشمی): خطر ضایعات چشمیدر افراد مبتلا به دیابت 25 برابر افراد عادی است در دیابت نوع 2 ممکن است تا 20% در زمان تشخیص دچار رتینوپاتی شده باشند.
علائم: تاری دید، دو بینی، کاتاراکت (آب مروارید)، کاهش تیزبینی، کاهش ناگهانی دید
نحوه پیشگیری:
کنترل مطلوب قند خون (مهمترین عامل پیشگیری از پیشرفت رتینوپاتی)
کنترل دقیق فشار خون
جستجو و درمان زودرس تغییرات رتین (شبکیه)
جستجو و درمان زودرس کاتارکت (آب مروارید)
جستجو و درمان زودرس گلوکوم (آب سیاه) (اردکانی و همکاران، 1384).
بیماریهای قلبی و عروقی: بیماریهای قلبی علت اصلی ایجاد عوارض و کاهش طول عمر بیماران میباشد عوارض پاتولوژیک دیابت در اثر تغییرات سیستم عروقی به دو صورت ممکن است درگیری عروق کوچک (میکروواسکولار) تغییرات در شبکیه، ملتحمه، پانکراس، نفرون، درگیری عروق بزرگ (ماکروواسکولار) مانند آترو اسکلروز عروق کرونر و عروق مغز و اندام تحتانی، انفارکتوس حاد یوکارد و نارسائی احتقانی قلب، اختلالات عمل اتونوم (خودکار) قلب (واتکینز، 1377).
پیشگیری از دیابت:
1-رژیم غذایی مناسب 2- فعالیت بدنی منظم، انجام ورزش غلظت انسولین خون را کاهش و حساسیت به انسولین را افزایش میدهد. ورزش سبب افزایش تعداد گیرندههای انسولین غشای خارجی سلولها شده، و در نتیجه گلوکز بیشتری به داخل سلول راه می یابد. فعالیت بدنی دوز مصرف داروهای خوراکی را نیز کاهش میدهد.
برای اجتناب از عوارض شایع پس از ورزش دو راه وجود دارد: الف) قبل از ورزش و فعالیت غیر معمول انسولین کمتری تزریق شود 2) قبل یا همزمان با ورزش مواد کربوهیدرات دار بیشتری شود. ورزشهایی که در آن امکان ضربههای شدید، جراحت سطحی و عمقی و شکستگی استخوان وجود دارد، در این افراد توصیه نمیشود (گوردن، 1387).
موارد منع ورزش:
ابتلا به رتینوپاتی پیشرونده
قند خون بیش از (300) میلی گرم در دسی لیتر
وجود کاهش فشار خون وضعیتی
رژیم غذایی باید طوری باشد که نیاز فرد را در شرایط معمول و یا خاص مثل حاملگی و استرس فراهم نماید. رژیم غذایی روزانه باید به میزان 500-250 کیلوکالری کاهش یاید و در آن 60-50% از کربوهیدرات 15-10% پروتئین از دو نوع گیاهی و حیوانی و 30-20 % چربی (3/1 چربی اشباع شده، 3/1 اسید چرب با یک باند مضاعف) باشد.
این اسید چرب بیشتر روغن کبد ماهی، روغن آفتابگردان و مغزها (گردو، بادام، فندوق، پسته، تخمه) فیبرهای غذایی از انواع محلول و نامحلول میباشد (گوردن، 1387).
2-1-1-14- درمان دیابت
انسولین به دو صورت خوراکی و تزریقی موجود میباشد، داروهای تزریقی به صورت انسولینو در دو نوع کوتاه اثر (رگولار) وطولانی اثر میباشند، که معمولا در دو نوبت روز تزریق میشود. و دوز لازم هر فرد 3/1 قبل از صبحانه و 3/2 قبل از شام در محلهای به ترتیب ناف، ناحیه بازو و ران به صورت چرخشی تزریق میشود.
آمپولهای انسولین که به طور دائم مصرف میشوند نیاز به نگهداری در یخچال ندارد اما بقیه آمپولها باید در یخچال نگهداری شوند.
هر سر سوزن انسولین اگر آلوده نشود میتوان 8-7 بار استفاده کرد.
تزریق باید در بافت زیر جلد با زوایه 45 درجه انجام شود.
نباید از آمپولهایی استفاده کرد که محتویات آن به جدار شیشه چسبیده باشد و یا تا حدی بی رنگ شده باشد.
در صورت وجود کریستال و یا یخ زدگی نیز نباید استفاده شود.
انسولین کریستال در هنگام مصرف باید حتماً صاف و بی رنگ باشد (واتکینز، 1377).
افسردگی و دیابت:
افسردگی عبارت است از احساس غم، دل سردی و یا ناامیدی که فردی حداقل به مدت دو هفته در اغلب روزها و در اغلب ساعات روز به علاوه علائم همراه، داشته باشد. افسردگی یکی از مسائل و مشکلات مهم بهداشت جامعه میباشد. اختلالات افسردگی با کارکرد اجتماعی و شخصی تداخل میکند و بیماران افسرده، کسانی هستند که ذهن، رفتار، جسم و خلق آنان تحت تاثیر قرار گرفته است. افراد افسرده ممکن است که توانایی انجام فعالیتها و مسئولیتهای معمول و عادی شغلی را از دست بدهند (کریمی، 1381).
برای افسردگی حقیقی، علت واحد و مشخص را نمیتوان مطرح کرد. بعضی از عوامل زیست شناختی نظیر بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی و نیز مصرف برخی داروها میتوانند نقش داشته باشند. عوامل افزایش دهنده خطر برای بروز افسردگی عصبانیت یا احساس دیگری که ابراز نشده باشد، داشتن شخصیتی وسواسی، جدی یا شدیداً وابسته، سابقهی خانوادگی افسردگی، وابستگی به الکل، شکست در ازدواج، شغل و یا روابط با دیگران، مرگ یکی از نزدیکان که برای فرد مهم باشد، انجام برخی از اعمال جراحی نظیر برداشت پستان به خاطر سرطان، زنانی که دچار یائسگی میشوند، مصرف برخی داروها، نظیر رزیپن و داروهای مسدود کننده گیرنده بتا آدرنرژیک (مانند: پروپرانولول، آتنولول) و داروهای آرام بخش و خواب آورهمچنین برخی از بیماریهای سیستمیک مزمن، نظیر دیابت، سرطان لوزالعمده و اختلالات هورمونی میباشد (معتمدی، 1376).
مهمترین عارضهای که فرد را تهدید میکند، خطر اقدام به خودکشی در فرد افسرده است که علائم هشدار دهنده آن عبارتند از: گوشه گیری از خانواده و دوستان، به زبان آوردن اینکه می خواهد همه چیز را تمام کند، اقدام به نوشتن وصیت نامه و نیز خوشحالی ناگهانی پس از احساس ناامیدی طولانی مدت (معتمدی، 1376).
افسردگی حالت روانی است که مشخصه آن احساس غمگینی، تنهایی، ناامیدی، کاهش اعتماد به نفس، سرزنش خود، به همراه علائمیشامل کندی روان حرکتی، کناره گیری از ارتباطات بین فردی و نشانههای نباتی مانند بی خوابی و بی اشتهایی مشخص میشود.
این اصطلاح اشاره به نوع خلق فرد یا یک اختلال خلقی دارد (محسنی فر و همکاران 1382).
نجفی (1379) میگوید علائم کلیدی افسردگی عبارتند از خلق افسرده و از دست دادن علاقه یا لذت، شایع ترین علامت در افسردگی، کندی روان حرکتی است. احساس غم، یاس، پوچی، و بی ارزشی، کاهش انرژی، اختلال خواب به خصوص از نوع بی خوابی در انتهای شب دیده میشود.
همچنین بیداریهای مکرر شبانه، بی اشتهایی، کاهش وزن، اختلال قاعدگی، کاهش میل و عملکرد جنسی، اضطراب، سوء مصرف الکل، شکایات جسمی، اشکال در تمرکز و اختلال در تفکر نیز از موارد مهمیکه با افسردگی همراه هستند، ذکر شده است.
سامانی و جوکار (1386) میگویند افسردگی حالتی است که در آن فرد، احساس میکند کنترل بر محیط پیرامون خود ندارد. به عبارت دیگر افراد افسرده، احساس میکنند که پیوسته در معرض خطر و تهدید قرار دارند و امید کنترل وقایع در آنها بسیار کم است.
به نظر میرسد دو عامل در بروز میزان افسردگی در بیماران دیابتی مطرح باشد: اول درگیری با محدودیتها و فکر کردن زیاد به وضعیت سلامتی؛ در این رابطه گیلدر و همکارانش (1385) مطرح کردند: «برای شخص دیابتی مسائل روانشناختی و اجتماعی ممکن به دلیل محدودیت رژیم غذایی و فعالیت و نیاز به مراقبت دقیق از خود و احتمال عوارض جسمی جدی پیش آید. »
دوم کم بودن سطح آگاهی از اصول خود مراقبتی، شاید ترس ایجاد شده به دنبال ناآگاهی از محدودیتها و نحوه جلوگیری از عوارض در بالا بردن میزان افسردگی این بیماران نقش داشته باشد. در همین رابطه پالینکاس و همکاران (1991) مطرح کردند: «ترس از آینده، وحشت از وخیم شدن بیماری، مرگ یا ناتوانی ممکن است آنقدر شدید باشدکه سبب ساز افسردگی در بیماران دیابتی گردد. » (به نقل از، سامانی و جوکار 1386).
2-1-1-15- اهمیت کنترل دیابت
اولین هدف درمان دیابت، برقراری بهبود مجدد بدن برای استفاده از کربوهیدرات است که در نتیجه آن، چربیها و پروتئینها به نحو طبیعی مصرف شوند. امروز متخصصین معتقدند که با تنظیم دقیق قند خون، احتمال بروز عوارض شدید و ناگهانی دیابت (واکنش انسولین و کتواسیدوز) به پایین ترین حد رسیده و یا حتی به کلی برطرف میشود. اگر دیابت در طی هفتهها و ماهها درمان نشود، امکان دارد عوارض میان مدت آن ظاهر شود. جوانانی که به خوبی از دیابت شان مراقبت نمیکنند، ممکن است خوب رشد نکنند. مراقبت ناکافی از دیابت در زنان باردار میتواند باعث بروز اختلالات قبل یا هنگام تولد شود.
امروز شمار رو به افزایش تحقیقات و گزارشهای علمی نشان میدهد که تنظیم دقیق قند خون احتمال بروز عوارض بلندمدت نظیر حملات قلبی، سکته، مشکلات کلیوی و بینایی را کاهش دهد.
2-1-1-16- تأثیر اندوه و افسردگی بر دیابت
دیابت شیرین، نابسامانی متابولیسم و دستگاه عروقی است که به وسیله اختلالاتی در کنترل بدن بر گلوکز (قند)، لیپید (چربی) و پروتئین تظاهر میکند. این بیماری ناشی از ترشح یا فعالیت مختل انسولین است. این وضعیت در ضمن یک عارضه جانبی دراز مدت داروهای آنتاگونیست سروتونین دوپامین است که برای درمان روان پریشی به کار میرود. تاریخجه ارثی و خانوادگی در شروع دیابت مؤثر است. در عین حال آغاز ناگهانی آن اغلب مرتبط با استرس هیجانی است که تعادل هوموستاتیک (مربوط به خون) را در افراد آسیب پذیر به این بیماری مختل میکند. عوامل روان شناختی که به نظر مهم میرسد آنهایی است که باعث برانگیختن احساسات سرخوردگی، تنهایی و اندوه میشود. بیماران مبتلا به دیابت معمولا باید کنترل غذایی را بر دیابت خود حفظ کنند. آنان هنگامیکه افسرده و اندوهگین هستند اغلب به صورتی خود تخریبی بیش از حد می خورند یا می نوشند و سبب میشوند دیابت آنان از کنترل خارج شود. این واکنش به ویژه در بیماران با دیابت نوع یک شایع است. اصطلاحاتی همچون دهانی، وابسته، جویای توجه مادر و بیش از حد انفعالی در مورد افرادی با این وضعیت به کار برده شده است. روان درمانی حمایتی به کسب همکاری در تدبیر پزشکی این بیماری پیچیده کمک میکند، درمانگران بهتر است بیماران را به حفظ یک زندگی به هنجار تا آنجا که ممکن است تشویق کنند تا دریابند که آنان یک بیماری دیرپا اما قابل کنترل دارند. در بیمارانی با دیابت شناخته شده، کتواسیدوزیس (DKA) میتواند سبب پرخاشگری و سردرگمیشود. به میزانی شایع تر، پایین افتادن قند خون (اغلب در دیابتیهایی روی میدهد که الکل مصرف میکنند) میتواند سبب ایجاد حالات اضطرابی شدید، سردرگمی و رفتار مختل شود و البته رفتار نامتناسب ناشی از پایین افتادن قند خون را باید از آنچه ناشی از مستی معمولی است، متمایز گردد (فدایی، 1388).
تحقیقات پیشین
2-2-1- استرس و تاب آوری
جانسون و همکاران (2010) تاب آوری 80 بیمار جسمیرا در راستای مقابله با استرسهای وارده و سازگاری روان شناختی بررسی کردند که نتایج پژوهش نشان داد تاب آوری، متغیر موثری در کاهش نشانههای پریشانی روانی از قبیل اختلا ل استرس پس آسیبی، اضطراب و افسردگی است.
نتایج تحقیق استیفبرگن و پیرنی (2010) در خصوص عوامل روان شناختی تاب آوری مانند پذیرش، ارتباط میان فردی، خود اثر بخشی، مدیریت استرس و سلامت خود ونشانههای افسردگی که بر 630 فرد مبتلا به سندرم پست پولیو انجام شد نشان داد53 درصد از افراد مورد مطالعه در تاب آوری سلامت خود، نمره خوب کسب کردهاند و چهار عامل تاب آوری با 30 درصد واریانس در نشانههای افسردگی با رشد روانی پیشبینی کنندههای اصلی هستند.
نتایج پژوهش کمپبل سیلز (2006) نشان داد که مهارتهای مقابلهبا استرس به طور معنیداری در پیشبینی تابآوری در نمونه مورد پژوهش موثر بوده است. به ویژه استفاده از راهبردهای مقابلهای مسئله محور، رابطه مثبت و معنا داری با تابآوری داشته است.
پژوهشی با عنوان: اثر بخشی آموزش شیوههای مقابله با استرس بر تابآوری، اضطراب، افسردگی و استرس بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی، توسط حسن زاده پشنگ و همکاران (1391) انجام گردید. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر 32 بیمار بود. بیماران به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. بعد از تکمیل پرسشنامههای تاب آوری دیوید سون وپرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس، شیوههای مقابله با استرس در 8 جلسه 90 دقیقهای به گروه آزمایش آموزش داده شد. بعد از این آموزش دوباره پرسش نامهها توسط هر دو گروه تکمیل شد. یافتههای این پژوهش حاکی از ان است که آموزش شیوههای مقابله با استرس موجب افزایش معنا دار میزان تابآوری، کاهش معنیدار میزان افسردگی و استرس در بیماران شده ولی باعث کاهش معنیدار میزان اضطراب آنان نمیشود و در نتیجه آموزش شیوههای مقابله با استرس در کاهش میزان افسردگی، استرس و افزایش تابآوری بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی نقش بسزایی دارد. همچنین نتایج نشان داد آموزش گروهی شیوههای مقابله با استرس بدون نیاز به کارگیری رویکردهای دیگر از قبیل روان درمانی، خانواده درمانی و مشاوره بر میزان تاب آوری، افسردگی و استرس بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی تاثیر معنا داری دارد و میزان افسردگی و استرس این بیماران را کاهش و میزان تاب آوری آنان را افزایش میدهد.
جعفری، اسکندری، سهرابی و دلاور (1389) در تحقیقی با عنوان آموزش مهارتهای مقابلهای مبتنی بر مدل مارلات در پیشگیری از عود و افزایش تابآوری در افراد وابسته به مواد انجام دادند به این نتیجه رسیدند که آموزش مهارتهای مقابلهای در پیشگیری از عود و افزایش تابآوری در افراد وابسته به مواد موثر است.
در یک طرح شبه آزمایشی 27 نفر با روش نمونه گیری دردسترس در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه تحت آموزش مهارتهای مقابلهای قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ آموزشی در یافت نکردند. آزمودنیهای مورد پژوهش توسط مقیاس کانر و دیویدسون پیش از شروع درمان، پایان درمان و پس از پیگیری 4 ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بکار گیری مهارتهای مقابلهای موجب افزایش تاب آوری در گروه آزمایش شده است. به عبارتی تاب آوری گروه آزمایش در پایان جلسات درمانی و مرحله پیگیری افزایش معنی داری داشته است.
در تبیین این یافته میتوان گفت که پاسخهای مقابلهای ترکیبی از تلاشهای شناختی و رفتاری در مدیریت استرس بوده و از ماهیت فرایندی بر خوردار است. بنابراین، تاب آوری تنها یک حالت ایستا نمیباشد، بلکه بسته به زمان و موقعیتهای مختلف در معرض تغییر و تحول است. همچنین پاسخهای مقابلهای مورد استفاده متاثر از نحوه ارزیابی موقعیتها از سوی افراد میباشد. برای مثال زمانی که افراد استرسورها را قابل کنترل و تغییر پذیر بدانند غالبا از سبک مساله محور استفاده میکنند. در مقابل زمانی که استرسورها غیر قابل کنترل ارزیابی شوند، راهبردهای هیجان محور به کار گرفته میشوند. بنابراین، به نظر میرسد که رشد تاب آوری متاثر از نحوه استفاده افراد از گروههای مهارتهای مقابله ای، نحوه ارزیابی موقعیتهاو رویکرد مقابلهای خاص باشد (تیس، 2008، به نقل ازجعفری، 1389).
محمودی، رحیمی و محمدی (1388) در تحقیقی با عنوان: عوامل موثر بر تاب آوری در افراد مواجه شده با ضربه روانی به این نتیجه دست یافتند که عاطفه مثبت، و خوش بینی با تاب آوری رابطه مثبت و معنی دار دارند و رابطه عاطفه منفی با تاب آوری، منفی و معنی دار است. احتمالا علت ارتباط خوش بینی با تاب آوری این است که افراد خوش بین در مواجهه با فشارهای روانی از سبکهای مقابلهای موثر تری استفاده میکنند. همچنین افراد خوش بین دارای طرحوارههای ذهنی انعطاف پذیر تری هستند و میتوانند هنگام مواجهه با ضربههای روانی به طور انطباقی موقعیت را پردازش کنند و با آن کنار بیایند.
بنابراین در پژوهشهای متعددی مشخص شده است که مهارتهای مقابلهبا استرس نقش موثری در افزایش تابآوری دارد (حسن زاده پشنگ، 1391، جعفری، 1389، کمپبل سیلز، 2006).
2-2-2- استرس و کانون کنترل
اوپوچیلیک (2009) در پژوهشی به ارزیابی سبک مقابله بااسترس و منبع کنترل سلامت در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب و فشار خون بالا، بر روی نمونهای شامل 112 بیمار در گستره سنی 35-65 سال پرداختند. در این مطالعه دو گروه مورد بررسی قرار گرفت، گروه اول دارای بیماری عروق کرونر قلب و فشار خون بالا و گروه دوم فقط دارای فشار خون بالا بدون سایر بیماری بودند. . دو گروه از بیماران اغلب از سبک مقابله با استرس مسئله مدار استفاده میکنند. بین این دو گروه در منبع کنترل بیرونی تفاوت معنیداری مشاهده شده است.
لاچمن و ویور (1998) در یافتههای خود نشان دادند که کنترل درونی به عنوان یک راه مقابله با وقایع استرس زای زندگی مطرح میباشد. کسانی که دارای احساس تسلط و کنترل درونی بیشتری هستند رضایت مندی بیشتری از زندگی دارند و از سلامت بیشتری برخوردارند.
تایلور و اسپینوال (1996) در نتایج تحقیقات خود نشان دادند که افراد دارای منبع کنترل درونی در مواجهه با استرس در زندگی بهتر از افراد دارای منبع کنترل بیرونی عمل میکنند و فردی که دارای منبع کنترل بیرونی است معتقد است که اثر ناچیزی بر موقعیتها دارد و پیامدهای این موقعیتها را بیشتر شانس یا سرنوشت مشخص می سازد.
آنترباخ (1976) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که بین مکان کنترل درونی و مکان کنترل بیرونی در تحمل میزان فشار روانی تفاوت عمدهای وجود ندارد.
هاستون (1972) بیان میکند هیچ تفاوتی در میزان استرس ادراک شده و مقدار اضطراب دانشجویانی که سبک اسناد درونی و بیرونی دارند، وجود ندارد.
ری و کاتاهن (1968) همبستگی معنی داری میان نمرات آزمون مکان کنترل و نمرات مقیاس اضطراب آشکار و پرسشنامه سنجش اضطراب مندلر بدست آوردند.
در پژوهش لیندر (1967) افراد دارای مکان کنترل بیرونی از هر دو جنس در مقایسه با افراد دارای مکان کنترل درونی در مقیاس اضطراب ناتوان کننده، به طور معنی داری از نمره بالاتری برخوردار بودند.
فیتر (1967) بیان میکند که افراد با جهت گیری بیرونی نسبت به افراد با جهت گیری درونی در مقیاس فشار روانی و اضطراب نمرات بالاتری دارند.
در تحقیق حیدری (1381)، پایان نامه با عنوان "بررسی اثر درمان شناختی رفتاری در کمک به کنترل بیماری دیابت و کاهش اختلالات هیجانی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع 1"، نتایج تفاوت معنیداری بین سطح اضطراب را با پیش آزمون پس آزمون در گروه آزمایش نشان داد. در این پژوهش بیمارانی که اضطراب بالا همرا با کانون کنترل بیرونی داشته اندانتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از مداخلات که شامل هفت جلسه آموزش تکنیکهای شناختی-رفتاری بود، نتایج تست قند خون نمایانگر کاهش هموگلوبین گکلیکوزیته و رسیدن به سطح کنترل بهینه در گروه آزمایش بودو کانون کنترل نیز نسبت به گروه کنترل در جهت درونی شدن تغییرات معناداری نشان داد.
نوفرستی (1381) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین مکان کنترل و اضطراب آشکاروپنهان رابطه معنی داری وجود دارد. این بدان معنی است که افراد دارای جهت گیری درونی نسبت به افرادی با جهت گیری بیرونی، اضطراب آشکار و پنهان کمتری را در موقعیتهای مختلف تجربه میکنند.
2-2-3- استرس و سلامت عمومی
سواتی مهتا و همکاران (2011) اثر بخشی درمان شناختی رفتاری را در بهبود پیامدهای روان شناختی بیماران جسمی مبتلا به ضایعه نخاعی از جمله اضطراب، افسردگی، مقابله با استرس و سازگاری با ناتوانی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که درمان شناختی رفتاری میتواند به عنوان رویکرد موثری در کاهش نشانههای روان شناختی بعد از ابتلا به ضایعه نخاعی موثر واقع شود.
پژوهش دورستین و همکاران (2010) به بررسی افسردگی در میان بیماران جسمی مزمن تحت درمان شناختی رفتاری قبل و بعد از آموزش پرداختند و میزان استرس، اضطراب و افسردگی بیماران را اندازه گرفتند و نتایج را با گروه کنترل مقایسه کردند. نتایج بررسی نشان داد گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل هیجانات خود را کتنرل کرده و در پیامدهای هیجانی بهبود یافته بودند.
پژوهش داچنیک وهمکاران (2009) اثر بخشی دو روش درمان مقابله با استرس و درمان حمایتی گروهی را در کاهش اضطراب وافسردگی بیماران مزمن جسمیبررسی کردند. نتایج اثر بخشی هر دو روش درمان در کاهش اضطراب و افسردگی بود، ولی روش درمان مقابله با استرس در کاهش اضطراب و افسردگی این بیماران موثر تر بود. در پژوهش مارتینوس و همکاران(2006) شاخص های جسمانی و روانشناختی دیابت بهبود معنی داری نشان داد و میزان پیروی از درمان جسمی در گروه آزمایش بعد از مداخله آموزش آرام سازی به طور معنی داری بیش از گروه گواه بود و این معنی داری در پیگیری 6 ماه بعد از مداخله نیز به قوت خود باقی ماند.سورویت و همکاران (2002)نشان دادند که کاربرد مدیریت استرس و روش های مقابله با آن باعث کاهش آشفتگی و بهبود سلامت عمومی در بیماران دیابتی شده و اثر مثبتی بر دستگاه سوخت و ساز و سلامت عمومی آنها دارد.
در پژوهش مارتینوس ،کارپن،واکرهانگ،اتکینز و سینگ(2006)شاخص های جسمانی و روانشناختی دیابت بهبود معنی داری نشان داد و میزان پیروی از درمان جسمی در گروه آزمایش بعد از مداخله آموزش آرام سازی به طور معنی داری بیش از گروه گواه بود و این معنی داری در پیگیری 6 ماه بعد از مداخله نیز به قوت خود باقی ماند.
در فرا تحلیلی که توسط گرانث و همکاران (2006) در مورد مداخلههای مدیریت استرس انجام شده است، تاثیر عمدهی روشهای شناختی – رفتاری، بر پیامدهای روانشناختی، و تاثیر عمده آرام سازی بر پیامدهای فیزیو لوژیک مربوط به سلامت گزارش شده است.
مک گینیس (2005) وسورویت (2002) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش مدیریت استرس میتواند بر کاهش افسردگی و حتی کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع 2 تاثیر داشته و همچنین باعث کاهش آشفتگی و بهبود سلامت عمومی در بیماران دیابتی می شود و اثر مثبتی بر دستگاه سوخت و ساز و سلامت عمومی آنها دارد.
البته میتوان گفت رابطه استرس و بیماری یک رابطه دو طرفه و تعاملی است، بدین معنی که بیماریهای جسمی نیز به نوبه خود، به ویژه اگر به صورت مزمن در آمده باشند، از استرسها و حوادث مهم زندگی به شمار می آیند (پاورز، 2005).
مطالعه سوینکوک (2002) نشان داد که شیوع افسردگی در بیماران دیابتی3/61 درصد میباشد که 6/4 درصد از افسردگی متوسط تا شدید رنج میبرند. اگرچه اکثر بیماریهای مزمن با افزایش شیوع افسردگی همراه است اما در مورد بیماران دیابتی این مساله 3 برابر شایع تر است. نتایج تحقیقات پالینکاس و همکاران نشان داد که افراد دیابتی افسرده در مقایسه با افراد دیابتی غیر افسرده نسخههای بیشتری دریافت و هزینههای مراقبتی آنها 5/4 برابر بیشتر است (پالینکاس، 1991).
موی و همکاران در سال (2000) در جریان غربالگری دیابت وجود یک رابطه بین تعداد استرسهای تجربه شده و شیوع دیابت نوع 2را مشخص کردند. همچنین نوربگ و همکاران استرسهای شغلی و حمایت روحی ضعیف را همراه با شانس خطر ابتلا به دیابت در زنان گزارش کردند (حری، حقیقی، امینی و همکاران، 1387).
اندرسونو همکاران(2001) طی تحقیقی تایید نمودند که افسردگی در افراد دیابتی به طور معنی داری بیشتر از غیر دیابتیها است (حدود دو برابر).
تالبوت و همکاران( 2000)گزارش نمودند که شروع افسردگی اساسی به طور اولیه، مستقل از بروز دیابت میباشد. بنابراین از این فرضیه که افسردگی حاصل تغییرات بیوشیمیایی دیابت و در مان آن، یا ناشی از نیازهای روانی – اجتماعی دیابت میباشد حمایت نمیشود.
کندی و همکاران(2000 )بیان کردند، روشهای مقابله با استرس در افراد بیمار جسمی مبتلا به ضایعه نخاعی، 67 درصد افسردگی را در سال اول ابتلا به بیماری پیشبینی میکند.
اشترنادوو همکاران(1999)گزارش نمودند که میزان بروز افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نسبت به افراد سالم 2/3 مرتبه بیشتر است.
شاو و همکاران، مک گرادو همکاران (1999) طی تحقیقات جداگانهای اعلام نمودند که بین نمرات بالای افسردگی و اضطراب و سطوح بالای قند خون ارتباط معنی داری وجود دارد.
مطالعات مائز و همکاران (1997)، آدلر و کوهن (1993) نشان میدهد که بدون توجه به
شدت استرس، نحوه ارزیابی ما از موقعیت و انواع راهبرهای مقابلهای و کنار آمدن با استرس نقش تعیین کنندهای در میزان بر انگیختگی عصب – فیزیولوژیک و سیستم ایمنی ما دارد. این یافتهها دلیل اصلی تمر کز مطالعات روانشناختی بر تعدیل این فرایند میباشد. تاثیر عوامل روانشناختی از قبیل اضطراب، افسردگی، اعتماد به نفس، خود کار آمدی، منبع کنترل، راهبردهای شناختی مختلف بر سیستم ایمنی، در این مطالعات روشن شده است (به نقل از حیدری، 1387).
اورهلسر و همکاران (1993) در مطالعهای میزان افسردگی بیماران جسمی مبتلا به ضایعه نخاعی را بررسی کردند. یافتهها حاکی از مهم بودن نقش شیوههای مقابله با استرس در کاهش افسردگی بیماران بود.
در پژوهشی با عنوان: اثر بخشی آموزش شیوههای مقابله با استرس بر تابآوری، اضطراب، افسردگی و استرس بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی، توسط حسن زاده پشنگ و همکاران (1391) انجام گردید. یافتههای این پژوهش حاکی از ان است که آموزش شیوههای مقابله با استرس موجب افزایش معنا دار میزان تابآوری، کاهش معنیدار میزان افسردگی و استرس در بیماران شده ولی باعث کاهش معنیدار میزان اضطراب آنان نمیشود و در نتیجه آموزش شیوههای مقابله با استرس در کاهش میزان افسردگی، استرس و افزایش تابآوری بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی نقش به سزایی دارد.
امیری، آقایی و عابدی (1389) در تحقیقی با عنوان تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت عمومیبیماران دیابتی، انجام دادند به این نتیجه دست یافتند: آموزش مذکور به طور معنیداری میانگین نمرات کل سلامت عمومیگروه آزمایش را نسبت به گروه گواه افزایش داده است و آموزش ایمن سازی در مقابل استرس را میتوان به عنوان یک روش مداخلهای مفید، برای بهبود سلامت عمومیبیماران دیابتی بکار برد.
نتایج تحقیق دیگری از اکبری پور (1389) حاکی از این است که آموزش ایمن سازی در مقابل تنیدگی به صورت معنیداری سلامت عمومیگروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است.
انصاری و همکاران (1388) در پژوهشی با عنوان تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت عمومیبیماران مبتلا به فشار خون بالا، به این نتیجه رسیدند که آموزش ایمن سازی در مقابل استرس میتواند به منزله یک روش مداخلهای مفید برای افزایش سلامت عمومیبیماران بکار رود.
همچنین نتایج پژوهش اکبری پور، نشاط دوست و مولوی (1387) با عنوان اثر بخشی آموزش گروهی ایمن سازی در مقابل تنیدگی بر سلامت عمومی، حاکی از آن بود که آموزش ایمن سازی در مقابل تنیدگی به صورت معنیداری سلامت عمومیگروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. این پژوهش بر روی 28 بیمار عروق کرونری به صورت 2 گروه 14 نفره کنترل و گواه انجام گردید.
طراحی و بکار گیری مداخلههایی مبتنی بر رویکردهای روان درمانی اثر بخش و سودمند در بیماریهای طبی و مزمن به طور کلی، و دیابت به طور خاص، حایز اهمیت است. به نظر میرسد آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری بتواند تاثیر مطلوب بر شاخصهای مذکور گذاشته و به عنوان راهکاری برای کنترل بهتر بیماری و کاهش و پیشگیری از مشکلات و عوارض جسمی و روانی-اجتماعی مرتبط با دیابت سودمند باشد. مدیریت استرس به مجموعه تکنیکها و روشهایی اطلاق میشود که برای کاهش استرس تجربه شده توسط افراد یا افزایش توانایی آنها در مقابله با استرسهای زندگی به کار گرفته میشوند (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).
آموزش ایمن سازی در مقابل استرس میتواند به منزله یک روش مداخلهای مفید برای افزایش سلامت عمومیبیماران بکار رود (انصاری، 1388).
یافتههای بالینی نشان میدهد فشار روانی ناشی از رویدادهای روز مره زندگی به تدریج فعالیت سیستمهای مختلف بدن را تحت تاثیر قرار داده و عملکرد آنها را مختل می سازد و یا با تضعیف سیستم ایمنی، استعداد ابتلا به بیماریهای روانی و جسمیرا افزایش میدهد. از نشانههای شایع استرس، خستگی، سردرد، تنش ماهیچه ای، اختلالات گوارشی، سرگیجه و. . . میباشد. استرس بالا قادر است موجب کاهش سطح سلامتی و رفاه افراد گردد (نعمتی و پارسایی، 1388).
از طرفی در تحقیقی که توسط حری (1387) انجام شد حاکی از ان است که تجربههای پر استرس در شروع و تشدید دیابت نوع 1 و2 نقش دارد.
وجود رابطه بین تجربههای پر استرس و دیابت همواره مورد سوال بوده است. شواهد به دست آمده حاکی ازآن است که تجربههای پر استرس ممکن است در شروع و نیز تشدید دیابت نقش داشته باشد (حری، حقیقی، امینی و همکاران، 1387).
لاریجانی، ابوالحسنی و مهاجرانی (1384) در تحقیقی که بر روی 309 بیمار دیابتی در مقایسه با 289 بیمار گروه کنترل (غیر دیابتی) انجام داد مشخص کرد بین گروه مبتلا به دیابت و گروه غیر دیابتی از نظر میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود دارد.
همچنین موسوی در سال 1387 به بررسی افسردگی و سلامت عمومیدر بیماران دیابتی پرداخت. یافتههای مطالعه نشان داد که در صد افسردگی در بیماران دیابتیک تحت مطالعه 78 درصد میباشد.
یار احمدی (1387)، در تحقیقی تحت عنوان "بررسی رابطه فشار روانی با بیماری جسمی-روانی و سلامت عمومی"به این نتیجه دست یافت که بین عوامل فشارزا با بیماریهای جسمی - روانی همبستگی مثبت و بین عوامل فشار زا با سلامت عمومی همبستگی منفی وجود دارد.
ابراهیمی و همکاران (1382) ارتباط شیوههای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی بیماران قطع نخاعی را با میزان افسردگی شان بررسی کردند. نتیجه بررسی نقش موثر حمایت اجتماعی و شیوههای مقابلهای موثر در کاهش نشانههای افسردگی، احساس بهتر و تحمل پیامدهای بیماری و آسیب جدی بود.
2-2-4- استرس و هموگلوبین گلوکوزیته
ون در ون( 2005)در پژوهشی تاثیر درمان شناختی _ رفتاری گروهی را بر پیامدهای مختلف درمانی 107 بیمار دیابتی در دو گروه آزمایش و گواه بررسی کرد. گروه آزمایش طی 6 هفته تحت درمان شناختی رفتاری گروهی قرار گرفتند. در ارزیابی سه ماه بعد از مداخله، میزان خود کارآمدی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش و میزان افسردگی و ناراحتیهای مربوط به دیابت نیز در آنها کاهش معنی داری یافت. ولی تفاوت معنی داری بین میزان هموگلوبین گلوکوزیته در آنها با گروه گواه مشاهده نشد.
در حالی که در مطالعه اسنوک (2001)همین روش درمانی تاثیر معنی داری را بر کاهش هموگلوبین گلوکوزیته بر جای گذاشت.
در پژوهش سورويت(2001)72 نفر از داوطلبان ديابتي با شركت در پژوهش در دو گروه آزمايش و گواه گمارده شدند و ضمن اندازه گيري ميزان هموگلوبين گليكوزيته، و اندازه گيري اضطراب، استرس ادراكي و سلامت عمومي آنها، شاخص توده بدني، رژيم دريافتي و وضعيت فعاليتهاي روزانه شان نيز تحت كنترل قرار گرفت . در گروه آزمايش علاوه بر آموزشهاي عمومي ديابت، مديريت استرس شامل آموزش آرام سازي عضلاني پيش رونده و برخي آموزشهاي رفتاري و شناختي دیگر نیز اجرا شد . نتايج پيگيريهاي انجام شده در2، 4، 6و12 ماه پس از اجرای پژوهش حاكي از اثرات مثبت و پايدار مداخله بر كنترل متابوليك و سلامت عمومي وکاهش هموگلوبین گلوکوزیته شركت كنندگان بود .
نریمانی (1391)در پژوهشی با عنوان بررسي اثربخشي آموزش مديريت استرس در كاهش علائم روانشناختي و كنترل قند خون بيماران ديابتي به این نتیجه دست یافت که آموزش مديريت استرس، در كاهش علائم روانشناختي و كنترل قند خون بيماران ديابتي مؤثر بوده و ميتواند به عنوان يك مداخلة مؤثر مورد استفاده قرار گيرد. نتايج نشان داد كه آموزش مديريت استرس در كاهش نمرات هموگلوبين گليكوزيله، شكايت جسماني، افسردگي، حساسيت بين فردي و اضطراب آزمودنيهاي گروه آزمايش درمقايسه با گروه كنترل اثربخش بوده وسه ماه بعد از مداخله همچنان پايدار بوده است.
در پژوهش محرابی و همکاران (1389) با عنوان اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی – رفتاری بر کنترل قند خون و مشکلات هیجانی بیماران دیابتی نوع 1 به این نتیجه دست یافتند که پس از مداخله، میانگین نمرات HbA1c، افسردگی، استرس (P>0/001) و اضطراب (P=0/012) در گروه آزمایش به طور معنی داری کاهش یافت. در این تحقیق 25 نفر از بیماران دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران به شیوه نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و علاوه بر پاسخ دادن به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، آزمایش HbA1c خون از آنها به عمل آمد. پس از آن گروه آزمایش در یک دوره آموزش مدیریت استرس که طی 12 جلسه 2 ساعته هفتگی و به شیوه شناختی – رفتاری گروهی بر گزار شد.
دوازده امامي (1387) آموزش مديريت استرس به بيماران ديابتي نوع 2 تنها با دو روش يكي شناختي-رفتاري و ديگري آرام سازي در مقايسه با گروه گواه پرداخت و تفاوت معني داري بين دوگروه آزمايشي و گواه در پس آزمون، پيش آزمون و در پيگيري سه ماهه درمورد كنترل دراز مدت قند خون(ميزان هموگلوبين گليكوزيله خون)، افسردگي و اضطراب مشاهده كرد، اما تفاوتي ميان دو روش آرام سازي و روش شناختي -رفتاري از لحاظ تاثير بر شاخصهاي مورد نظر مشاهده نكرد.
در پژوهشی از پورشریفی (1386) با عنوان تاثیر مصاحبه انگیزشی و آموزش شناختی رفتاری بر بهبود شاخصهای سلامت جسمیدر افراد مبتلا به دیابت به این نتیجه دست یافته است که آموزش شناختی رفتاری ومصاحبه انگیزشی به طور معنیداری باعث کاهش هموگلوبین گلوکوزیته گردیده است.
2-2-5- تاب آوری و سلامت عمومی
کاتالانو و همکاران (2011) با بررسی اثر تاب آوری در کاهش نشانههای افسردگی در 255 بیمار جسمی مزمن نشان دادند که تاب آوری به عنوان یک محافظ استرس میتواند نشانههای افسردگی را در این گونه بیماران کاهش دهد. آنان تاب آوری را به عنوان یک مداخله کلینیکی در افزایش سلامت روان بیماران موثر دانستند.
وایت و همکاران (2010) تغییراتی که در طی فرایند توان بخشی روی میزان تاب آوری، افسردگی و رضایت از زندگی 42 بیمار جسمی مزمن مبتلا به ضایعات نخاعی وارد میشد را بررسی کردند. نتایج تحقیقات تغییرات معنی داری در میزان تاب آوری نشان نداد ولی تغییرات معنی داری در سطح سازگاری نشان داد و میان متغیرهای تاب آوری رضایت از زندگی و افسردگی رابطه معنی داری مشاهده شده است.
پژوهش وایتیوهمکاران (2008) نقش تاب آوری را در توان بخشی افراد مبتلا به آسیبهای ناتوان کننده بررسی کردند و نتیجه گرفتند که تاب آوری به عنوان حرکت روانشناسی مثبت نگر، تعیین کننده مقدار تحمل و مقاومت فرد در هنگام مواجه با افسردگی و اضطراب است.
بشارت (1386) در تحقیقی با عنوان تابآوری، آسیب پذیری و سلامت روانی، بر روی 211 دانشجو انجام داد به این نتایج دست یافت: بین نمره تابآوری و بهزیستی روانشنا ختی همبستگی مثبت معنیدار و بین نمره تابآوری و درماندگی روانشناختی، افسردگی، اضطراب و مشکلات سلامت عمومی همبستگی منفی معنیدار وجود دارد. درجات مختلف تابآوری از طریق تاثیر گذاری بر حرمت خود، شایستگی و استحکام شخصی، تحمل عواطف منفی، مهار گری و معنویت با شاخصهای سلامت و آسیب پذیری روانشناختی مرتبط میشود.
2-2-6- کانون کنترل و سلامت عمومی
ورد (2011) پژوهشی با عنوان رابطه بین بیماری قلبی عروقی، منبع کنترل و کیفیت زندگی، بر روی 61 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر، انجام داد که کیفیت زندگی در همه زمینهها (احساسی، فیزیکی و اجتماعی) در حدود 75درصد از افراد مورد مطالعه در همه گروههای درمانی بود. یک همبستگی مثبت و معنی داری بین کیفیت زندگی و منبع کنترل وجود دارد.
میجر و همکاران (2002) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که افراد با منبع کنترل درونی نسبت به افرادی با منبع کنترل بیرونی بهتر سازگاری نشان میدهند.
تایلور (2001) در تحقیقی که به عنوان نقش باورهای سلامت و کانون کنترل بر رضایت از درمان روی بیماران سرطانی انجام داد به این نتیجه دست یافت که کانون کنترل بیرونی سلامت با رضایت از درمان بیماران رابطه مثبت معنیداری دارد.
گراس (2001) در یافتههای خود نشان داد که اهمیت سیستم باورهای منبع کنترل سلامت (خود، دیگران قدرتمند یا عوامل مرتبط با شانس) به دلیل این است که همواره یک نقش جدایی ناپذیر در تعیین ادراک از کیفیت زندگی بیماران سرطانی دارد.
شوارتز (2000) در پژوهشی نشان داد که منبع کنترل درونی سلامت در پیشگیری از بیماری و امیدواری نسبت به زندگی موثر است. چون افراد دارای منبع کنترل درونی سلامت، باور دارند که سلامتی، بهداشت و کیفیت زندگی در دست خود آنهاست، به آن گونه رفتارهای بهداشتی دست می زنند که آنها را در تشخیص و کنترل فشار روانی کمک میکند.
در تحقیق دیکری سورلای، بوسوند و سورلای (2000) نشان دادند که بیماران با کانون کنترل درونی رضایت بیشتری از درمان دارند.
براون و فیست (2000) در تحقیق خود نشان دادند که آزمودنیهای دارای کانون کنترل درونی در مقایسه با گروه گواه، از سلامت، بهزیستی و کیفیت زندگی بهتری برخوردارند.
موسر ودراکاپ (1995) در تحقیقات خود نشان دادند که بیماران با کنترل درونی بیشتر سلامت کرونری بهتر واضطراب و افسردگی کمتری نسبت به بیماران با کنترل بیرونی در مدت 6 ماه پس از حادثه قلبی دارند.
کاسکی و جنیز (1994)، دولیس و همکاران (1993) در پژوهش خود نشان دادهاند که منابع کنترل، باورها و چشم داشتهای افراد در زمینه کنترل در رفتارهای بهداشتی و کیفیت زندگی افراد نقش داشته باشند.
برخی مطالعات نشان داده که افراد مکان کنترل درونی نسبت به گروه مقابل به صورت فعال تری با مشکلات مربوط به سلامت و بهداشت خویش برخورد میکنند. افراد با مکان کنترل درونی همچنین نسبت به افراد بیرونی گرایش بیشتری به اقدامات پیشگیرانه برای حفظ و بهبودی سلامت خود نظیر مقاومت در برابر سیگار کشیدن، مبادرت به تمرینهای بدنی و انجام مراقبتهای منظم پزشکی دارند (استریکلند و بونی، 1989).
چندین مطالعه نشان داده فایندلی و کوپر (1983) ولینتر و داکتی (1974) که افرادی که هسته کنترل بیرونی دارند، در مقایسه با افرادی که هسته کنترل درونی دارند، کمتر فعال هستند و رفتارآنها با وابستگی بیشتری همراه است، زیرا اینگونه افراد رویدادهای مثبت یا منفی را به عنوان پدیدهای ادراک میکنند که بیشتر مربوط به رفتار خودشان نمیباشد. بنابر این انتظار نمیرود همانند افرادی که هسته کنترل درونی بالایی دارند عمل کنند (حیدری، 1378).
لانگر و رودین (1976) در تحقیقات خود دریافتند که احساس کنترل میتواند در بهبود زندگی، سلامت روانی و ارتقای رفتارهای بهداشتی افراد سالمند در مراکز نگهداری سالمندان موثر باشد.
عرب (1392) در پژوهشی با عنوان: نقش پیشبینی کنندگی کانون کنترل سلامت و حمایت اجتماعی در ارتباط با کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به دیابت در شهر شیرازبه این نتیجه دست یافت که کانون کنترل سلامت با کیفیت زندگی رابطه مثبت و معنادار دارد و حمایت اجتماعی میتواند کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به دیابت را پیشبینی کند. کانون کنترل سلامت قادر به پیشبینی کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به دیابت میباشد.
آقامولایی(1392)در پژوهشی با عنوان وضعیت کانون کنترل سلامت و ارتباط آن با رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در جمعیت بالای پانزده سال شهر بندر عباس به این نتیجه دست یافت که برای ارتقاء رفتارهای سلامتی بایستی بیشتر بر باورهای افراد مبنی بر تاثیر عوامل درونی و توانایی خودشان و همچنین تاثیر افراد مهم بر کنترل عوامل بیرونی محیطی و شانس تمرکز نمود و آنها را تقویت کرد.
زاهد نژاد و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط خطای حافظه، کانون کنترل سلامت و رابطه پزشک- بیمار با پیروی از درمان در مبتلایان به دیابت نوع 2بر روی 115 نفر به اجرا گذاشت که نتایج نشان داد بین کانون کنترل بیرونی قدرت دیگران، کانون کنترل سلامت درونی و رابطه مطلوب پزشک-بیمار از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 رابطه مثبت و بین خطای حافظه با پیروی از درمان رابطه منفی وجود دارد.
محمدپور (1390) در پژوهش خود با عنوان رابطه سلامت عمومی، منبع کنترل و حمایت اجتماعی با عزت نفس کارکنان دولتی تبریز بیان میکند که براساس نتایج تحلیل رگرسیون مولفههای سلامت عمومی، منبع کنترل و حمایت اجتماعی به طور مشترک 28درصداز تغییرات عزت نفس را به طور معنی داری پیشبینی میکنند، بین زنان و مردان در ویژگیهای حمایت اجتماعی، مرکز کنترل درونی و بیرونی تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت.
سعدآبادی و همکاران (1389) در پژوهش خود با عنوان کانون کنترل سلامت و گرایش علیتی در پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی افراد مبتلا به دیابت . چون رفتارهای خودمراقبتی اندک منجر به کاهش کیفیت زندگی میشود نشان داد که بین رفتارهای خود مراقبتی با کانون کنترل درونی سلامت رابطه مثبت و معنادار و با کانون (شانس) رابطه منفی معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل قدرت دیگران و رفتارهای خودمراقبتی رابطه مشاهده نشد.
زاهد نژاد وهمکاران (1389) در پژوهشی با عنوان ارتباط کانون کنترل سلامت، حافظه و رابطه پزشک- بیمار با رضایت از درمان در مبتلایان به دیابت نوع 2 بر روی 115 نفر انجام شد که نتایج ذیل را به همراه داشت: بیماران دیابتی نوع 2 که کانون کنترل سلامتشان از نوع بیرونی قدرت – دیگران بوده و همچنین رابطه مطلوبی با پزشکان برقرار میکنند، رضایت بیشتری از درمانشان دارند.
بر اساس نتایجهادی نژاد (1389) بیماران دیابتی نوع 2 که کانون کنترل سلامتشان از نوع بیرونی قدرت – دیگران بوده و همچنین رابطه مطلوبی با پزشکشان بر قرار میکنند، رضایت بیشتری از درمانشان دارند.
حسن زاده (1388) در پژوهش خود با عنوان ارتباط میان منبع کنترل سلامت و رفتارهای بهداشتی که برروی 360 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهرستان ساری انجام شد به این نتیجه دست یافت که افکار و منبع کنترل سلامت در کیفیت زندگی و رفتارهای بهداشتی موثرند.
ساعد و روشن (1387) در یافته خود به این نتیجه دست یافتند که بین مکان کنترل و حمایت اجتماعی با سلامت روان ارتباط وجود دارد.
حسن زاده و همکاران (1385) در تحقیق خود نشان دادند که بین منبع کنترل درونی سلامت و رفتار بهداشتی در زمینههای بهداشت فردی، تغذیه، ورزش، خواب و استراحت و کنترل اضطراب رابطه معنی داری وجود دارد و در نتیجه گیری خود، افکار و منبع کنترل سلامت در کیفیت زندگی و رفتارهای بهداشتی را موثر دانست.
فراهانی و اعلمی (1384) در تحقیقی تحت عنوان "رابطه بین عزت نفس و منبع کنترل با استرس ناباروری"به این نتیجه رسیدند که بین عزت نفس و تمامی مولفههای استرس ناباروری رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این بین منبع کنترل بیرونی با گرایش قدرتمندی و دیگران و منبع کنترل درونی با گرایش شانس و مولفههای ارتباطی اجتماعی و نیاز به والد شدن زنان و مردان ارتباط معنی داری وجو د ندارد.
فراهانی و همکاران (1384)، با مقایسه پنج عامل بزرگ شخصیت و منبع کنترل در بیماران مبتلا به ام اس و افراد سالم نشان داد ند که بین دو گروه افراد سالم و بیمار از نظر منبع کنترل تفاوت معنی داری بدست نیامد و تنها در خرده مقیاس شانس با افراد سالم تفاوت نشان دادند.
بر اساس یافتههای پژوهش صبوری مقدم (1376) داشتن کنترل در یک موقعیت ,چه به شکلی که در مفهوم درماندگی آموخته شده آمده، و چه به شکلی که در مفهوم منبع کنترل بیان شده است، باعث افزایش کارایی و بهتر شدن عملکرد میگردد.
2-2-7- کانون کنترل و هموگلوبین گلوکوزیته
در پژوهشی که با عنوان: همبستگي خود كارآمدي، تيپ شخصيتي و كانون كنترل سلامت با ميزان كنترل قندخون در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو توسط افخمی(1391)انجام شدبه این نتیجه دست یافت که، كنترل قندخون در بيماران ديابتي نوع دو متأثر از عوامل شخصيتي و روا نشناختي است. اين مطالعه به منظور تعيين رابطه بين كانون كنترل سلامت، خودكارآمدي و تيپ شخصيتي با ميزان كنترل قندخون در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو انجام گردید. در اين مطالعه 80 نفر از زنان مبتلا به ديابت نوع دو در مركز تحقيقات ديابت شهر يزد شركت داشتند كه به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شدند. افراد مورد علاقه پرسشنامههاي مقياس خودكارآمدي عمومي شرر، پرسشنامه تيپ شخصيتي و پرسشنامه چند وجهي مكان كنترل سلامت را تكميل كرده و سپس براي گرفتن آزمايش خون به آزمايشگاه معرفي شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، متغيرهاي شخصيتي و روان شناختي در بيماران ديابتي از عوامل تأثيرگذار مهم بر كنترل قندخون آنهاست. بنابراين مي توان با اجراي مداخلاتي به منظور افزايش مكان كنترل دروني و ميزان خودكارآمدي و اصلاح ويژگيهاي تيپ شخصيتي بيماران ديابتي به پاي بندي به رژيمهاي درماني و كنترل بهتر قندخون در اين بيماران كمك كرد.
فهرست منابع
الف) منابع فارسی:
- ابراهیمی، امراله، مولوی، حسین، موسوی،سید غفور،برنامنش،علیرضا و یعقوبی، محمد.(1386). ویژگی های روان سنجی ،ساختار عاملی،نقطه برش بالینی،حساسیت و ویژگی پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی در بیماران مبتلا به اختالات روان پزشکی. فصلنامه تحقیقات علوم رفتاری.1:5-12.
- ابوالحسنی، فرید؛ مهاجرانی تهرانی، محمد رضا؛ طباطبای ملاذی، عذرا و لاریجانی، باقر. (1384). بار دیابت و عوارض آن بر اساس مطالعات دهه اخیر در ایران . مجله دیابت و لیپید ایران 1384؛ دوره5(شماره 1): 35-48.
- اردکانی، افخم، رشیدی، مریم. (1384). عوامل خطر دیابت نوع 2، مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، شماره 4، 348-350.
- آرمان، سرور. (1375). مقایسه شیوع استرسهای روانی تا قبل از تشخیص دیابت، مجله علمیدانشگاه علوم پزشکی زنجان، شماره24.
- افخمی اردکانی، محمد، زارع، حسین، علیپور، احمد، پورشریفی، حمید(1391). همبستگی خودکارآمدی، تیپ شخصیتی و کانون کنترل سلامت با میزان کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، مجله پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره 20، شماره6.
- آقامحمدیان، حمیدرضا، قنبری، بهرامعلی و واعظی، مرضیه(1389)بررسی مقایسه ای عوامل استرس زا و راهکارهای مقابله ای در افراد مبتلا به دیابت و سالم.فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی سبزوار(اسرار)،بهار89، (1 (مسلسل 55)):27-32.
- آقامولایی، تیمور، طوافیان، صدیقه سادات و قنبرنژاد، امین(1392). وضعیت کانون کنترل سلامت و ارتباط آن با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در جمعیت بالای پانزده سال شهر بندرعباس. نشریه مدیریت سلامت، جلد17، شماره: 55.
- آقایی، اصغر و آتش پور، حمید. (1380). استرس و بهداشت روانی، اصفهان، انتشارات پردژ.
- اکبری، علی و دهکردی،مهناز. (1391). اثر بخشي آموزش مهارتهاي مقابله اي مبتني بر مدل مارلات در پيشگيري از عود و افزايش تاب آوري در افراد وابسته به مواد.روانشناسی بالینی،دوره1،شماره3.
- اکبری، مریم،رستمی، مریم،عبدی، علی و آریاپور، سعید(1391) بررسي رابطه استرس ادراك شده با سبكهاي مقابله اي دانشجويان.نخستین همایش ملی شخصیت و زندگی نوین.
- اکبری پور، سحر، نشاط دوست، طاهر، مولوی، حسن. (1387). اثر بخشی آموزش گروهی ایمن سازی در مقابل تنیدگی بر سلامت عمومی، مجله دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، سال 12، شماره2.
- آلدر، پورتر، آبراهام، تیجلینگن. (1391). روانشناسی سلامت، مترجم: رضاعی، تهران، نشرارجمند.
- آلن، ار، اس. (1370). اختلالات روانی کودکان، مترجم: مهریار، امیر هوشنگ، تهران، رشد.
- آلیس، آلبرت وهاپر. (1380). زندگی عاقلانه، مترجم: محمد فیروز، تهران، رشد.
- الیاسی، محمدحسین.(1381). استرس پس از ضربه: رويكردهاي نظري، ارزيابي و درمان،انتشارات آمن،تهران.
- امیری، محمد؛ آقایی، اصغروعابدی، احمد. (1389). تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت عمومیبیماران دیابتی. فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال 4، شماره 4 016)، ص 85 -100.
- امینی، حمید.(1390).مدیریت دیابت.انتشارات پارس بوک،تهران.
- آناستازی، آن(1364).روان آزمایی.مترجم:محمد تقی براهنی،انتشارات دانشگاه تهران.
- آنتونی، مایکل؛ ایرونسون، گیل و اشنایدرمن، نیل. (1388). مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری. مترجم: نشاط دوست، حمید طاهر، جهادانشگاهی، اصفهان.
- انصاری، فریماه؛ مولوی، حسین و نشاط دوست، حمید طاهر. (1388). تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت عمومیبیماران مبتلا به فشار خون بالا، پژوهشهای روانشناختی، دوره 12، شماره 3و4.
- ایوی برن بلک، ام،کیت و سون، دیوید.(1372).شناخت درمانی افسردگی و اضطراب.مترجم: توزنده جانی،حسن،انتشارات آستان قدس،مشهد.
- بابایی، نوید. (1385). تعیین عوامل تاب آوری جوانان در برابر انحرافات اجتماعی، مجله علوم بهزیستی و توانبخشی، 2، 8.
- برنز، دیوید. (1389). وقتی اضطراب حمله میکند: شناخت درمانی، مترجم: قراچه داغی، مهدی، تهران، ذهن آویز.
- برونر ، سودارث (2004).پرستاری داخلی و جراحی (غدد کبد و دیابت). ترجمه: نوقابی ، احمد علی ؛دهقان نیری ، ناهید (1382). تهران : نشر سالمی.
- بشارت، محمد علی. (1386). تابآوری، آسیب پذیری و سلامت روانی. مجله علوم روانشناختی، دوره ششم، شماره 24.
- بک، جودیت اس. (1390). شناخت درمانی: مبانی و فراتر از آن، مترجم: فتی، لادن، تهران، دانژه.
- بک و همکاران. (1998). بیماران روانی، مترجم: محمد منصور، تهران، نشر سماط.
- بهرامی مشعوف،عباس (1373).بررسی رابطه بین میزان عبادت و سلامت روان در دانشجویان پسر مرکز تربیت معلم همدان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم.
- بیلوس، رودی دبلیو. (1389). دیابت، مترجم: مسجدی، سعیده، تهران، آیینه دانش.
- پارسایی، قریده.(1387). بررسي تاثير آرامسازي پيشرونده عضلاني در وضعيت تهوع و استفراغ و اضطراب ناشي از شيمي درماني.پایان نامه دانشگاه علوم پزشکی تبریز،دانشکده پرستاری.
- پروچاسكا، ج و نوركراس، ج . ( 1389 ). نظريه هاي روان درماني نظا مهاي روان درماني ،ترجمه :يحيي، سيد محمدي.تهران : نشر روان .
- پودات، نسرین. (1375). مقایسه کانون کنترل دانشجویان افسرده و سالم. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران، بیمارستان روزبه.
- پور شریفی، حمید؛ زمانی، رضا؛ مهریار، امیر هوشنگ؛ بشارت، محمد علی و دیگران. (1386). تاثیر مصاحبهی انگیزشی بر بهبود شاخصهای سلامت جسمی (کاهش وزن وکنترل قند خون)در افراد مبتلا به دیابت نوع 2. روانشناسی معاصر، دوره سوم، شماره 2.
- پینر، ورا.(1978).اصول کنترل براسترس.مترجم:ابوک(1377)،انتشارات فصل نواندیش،تهران.
- تمنایی، فاطمه. (1390). تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه بین معنویت و استرس ناباروری در زنان نابارور. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ارسنجان.
- ثنایی، باقر.(1362).روان درمانی و مشاوره گروهی. تهران:انتشارات چهر.
- جانسن، توماس. (1991). دیابت در جهان سوم، ماهنامه بهداشت جهان. سال سوم، شماره 10 ص14.
- جبل عاملی، شیدا؛ حیدری، حسین و مصطفوی، سمانه. (1390). اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر سلامت عمومیبیماران قلبی، تحقیقات علوم رفتاری، دوره 9، شماره 5.
- جعفری، عیسی؛ اسکندری، حسین؛ سهرابی، فرامرز و دلاور، علی. (1389). اثر بخشی آموزش مهارتهای مقابلهای مبتنی بر مدل مارلات در پیشگیری از عود و افزایش تابآوری در افراد وابسته به مواد، مجله روانشناسی بالینی، سال1، شماره3.
- جواهري زاده، روشنك (1373). بررسي پارهاي از متغيرهاي روانشناختي – اجتماعي مؤثر در كنترل ديابت در جوانان ديابتي نوع 1 و مقايسه آن با جوانان غيرديابتي. پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي باليني . انستيتو روانپزشكي تهران.
- حاتملوی سعدآبادی، منیژه؛ پور شریفی، حمید و باباپور خیرالدین، جلیل. (1390). نقش کانون کنترل سلامت در رفتارهای خود مراقبتی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 . مجله علوم دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال 33، شماره4، ص 22-17.
- حری، نگار؛ حقیقی,ساسان؛ امینی، مسعود و دیگران. (1387). بررسی رابطهی تعداد حوادث استرس زای مهم زندگی با شیوع اختلالهای متابولیسم قند(IGT، دیابت)در افراد فامیل درجهی اول مبتلایان به دیابت نوع 2. مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، دوره دهم، شمارهی 1، صفحههای 17-23 .
- حسن زاده پشنگ، سمیرا؛ زارع، حسین و علی پور، احمد(1391). اثر بخشی آموزش شیوههای مقابله با استرس بر تابآوری، اضطراب، افسردگی و استرس بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی. فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی جهرم، دوره دهم، شماره سه.
- حسن شاهی، محمد علی. (1390). رابطه تاب آوری، خود کارآمدی و هوش هیجانی با رضایت زوجی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد ارسنجان.
- حیدری، فریبا. (1380). بررسی اثر درمان شناختی-رفتاری در کمک به کنترل بیماری دیابت و کاهش اختلالات هیجانی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع1، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
- خداپناهي، محمدكريم. (1385). انگيزش و هيجان، تهران: انتشارات سمت.
- خدا رحیمی، سیامک، جعفری، غلامعلی. (1377). روان درمانی مذهبی، نقش مذهب بر فرایندهای بهداشت روانی و روان درمانی در روانشناسی بالینی، فصلنامه تازههای روان درمانی هیپنوتیزم، دوره دوم، شماره 7و8.
- خزائلی، پارسا. (1386). تاب آوری و ظرفیت غلبه بر دشواریها. معاونت دانشجوئی و فرهنگی. مرکز مشاوره دانشگاه تهران.
- درایدن، ویندی. (1390). رفتار درمانی عقلانی هیجانی رفتاری، مترجم: موحد، رابعه، تهران، ارجمند.
- دوازده امامی، محمد حسن؛ روشن، رسول؛ محرابی، علی وعطاری. (1388). اثر بخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری برکنترل قند خون و افسردگی در بیماران دیابتی نوع 2. مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران. دوره یازدهم، شمارهی 4، صفحههای 385-392.
- رحیمی، محمود. (1387). بررسی تاثیر آموزش درمان شناختی رفتاری الیس و آرامش عضلانی جهت کاهش اضطراب دانش آموزان پسر دبیرستان عشایری شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد ارسنجان.
- رضاعي، فرزين(1382).روانشناسی سلامت. تهران: انتشارات ارجمند.
- رضایی، فاطمه، کجباف، محمدباقر، وکیلی، نجمه، دهقانی، فهیمه. (1390). اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری مدیریت استرس بر سلامت عمومیبیماران مبتلا به آسم، فصل نامه دانش و تندرستی دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، دوره6، شماره3.
- رفیع نیا، عبدالرسول. (1379). بررسی تاثیر مشاوره فردی با رویکرد شناختی در درمان استرس پس از سانحه، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران.
- رودی دبلیو، بیلوس. (1385). راهنمای پزشکی خانواده دیابت، مترجم: سعیده مسجدی، سپهر اندیشه، قم.
- روشن، رسول، یعقوبی، حمید(1381). روشها و فنون آرام سازی و بیوفیدبک. تهران، انتشارات رشد.
- ریجسینگهانی، آرونا. (1381). سفره رنگین برای دیابتیها. مترجم: حق نظریان، تهران، راه تندرستی.
- زاهد نژاد،هادی؛ پور شریفی، حمید و باباپور، جلیل. (1389). ارتباط کانون کنترل سلامت، حافظه و رابطه پزشک بیمار با رضایت از درمان در مبتلایان به دیابت نوع 2. دو ماهنامه دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، دوره 9، شماره 2، ص75-67.
- زاهد نژاد،هادی؛ پور شریفی، حمید و باباپور، جلیل. (1389). بررسی ارتباط کانون کنترل سلامت، حافظه و رابطه پزشک بیمار با پیروی از درمان در مبتلایان به دیابت نوع 2. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره7، شماره 2، ص 258-249.
- زهرا کار، کیانوش. (1391). بررسی اثر بخشی درمان عقلانی، هیجانی و رفتاری به شیوه گروهی در کاهش استرس بیماران مبتلا به دیابت. فصلنامه دانش و تندرستی دانشگاه علوم پزشکی شاهرود. دوره7، شماره4.
- سارافینو، ادوارد. (1391). روانشناسی سلامت، مترجم: الهه میرزایی، تهران، رشد(تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی،2002).
- ساعتچی، محمود. (1384). روان شناسی کار، تهران، نشر ویرایش.
- سامانی، سیامک، جوکار، بهرام، صحراگرد، نرگس. (1386). تاب آوری، سلامت روانی و رضایت مندی از زندگی، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال سیزدهم، شماره3.
- سامانی، سیامک، جوکار، بهرام. (1386). بررسی اعتبار و روایی فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.
- سانتراک. (1382). زمینه روانشناسی سانتراک. ترجمه، مهرداد فیروز بخت. تهران، رسا.
- سرتیپ پور، مهناز، عطاری، عباس، امینی، مسعود. (1382). تاثیر آموزش مدارا با استرس بر کنترل کوتاه مدت قند خون در بیماران دیابتی، پژوهش در علوم پزشکی، سال هشتم، دو ماهنامه مرداد و شهریور.
- سعیدی، مژگان. (1383). اثر بخشی دو روش بازسازی شناختی و آرامسازی و ترکیب این دو بر اضطراب و افسردگی بیماران باز توانی قلبی. پایان نامه کارشناسی ارشد انستیتو روانپزشکی تهران.
- سیادتان، سید جواد. (1386). تعیین ریسک فاکتورهای دیابت، سطح کلسیم و مس در افراد دیابتی نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل. پایان نامه دکترای فوق تخصصی شیراز.
- سید محمودی، سید جواد، رحیمی، چنگیز، محمدی، نوراله. (1390). عوامل موثر بر تاب آوری در افراد مواجه با ضربه روانی، مجله دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، 1(1)، 14-5.
- شاملو، سعید. (1381). بهداشت روانی، تهران، انتشارات رشد.
- شریفی، خلیل؛ عریضی، حمیدرضا؛ نامداري، کوروش( 1384 ). بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی روانشناختی در دانش آموزان. فصلنامه دانش و رفتار،دوره 1، سال دوم،شماره،10.
- شعاع، اصغر. (1382). مقایسه رابطه منبع کنترل با فشار روانی و شیوههای مقابله با آن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروسیس و افراد سالم. پایان نامه کارشناسی ارشد عمومیدانشگاه تربیت معلم.
- شفر، مارتین. (1990). فشار روانی،ماهیت، پیشگیری، سازگاری. ترجمه:بلورچی،انتشارات رشد،تهران.
- شولتز، دوان، شواتز، سیدنی الن. (1387). نظریههای شخصیت، ترجمه سید محمدی، تهران، نشر روان.
- شهشهان، طاهره. (1381). اصول پیشگیری از دیابت شیرین. چاپ اول، تهران، انتشارات چهار باغ.
_ شيخ محسني،ا .(1384). رابطه كانون كنترل و سبك هاي اسنادي با سازگاري زناشويي دبيران مرد متوسطه شهر شيراز با همسران شاغل و غير شاغلشان ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامي ارسنجان.
- صبوری مقدم، حسن و براهنی، محمد نقی. (1376). تاثیر منبع کنترل و امکان مهار استرس بر یادگیری فرد. پژوهشهای روانشناختی، دوره 4، شماره 3و4.
- عباسی باویل، ژاله (1379). مقایسه اثر بخشی گروه درمانی به شیوه ی دارودرمانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر. پایان نامه كارشناسي ارشد روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی تهران.
- عرب، کامران. (1392). نقش پیش بینی کنندگی کانون کنترل سلامت و حمایت اجتماعی در ارتباط با کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به دیابت در شهر شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد ارسنجان.
- فدایی،فربد.(1388).تاثیر اندوه و افسردگی بر دیابت،مجله سلامت،شماره 245.
- فراهاني، شکري، گراوند و دانشورپور (1384). تفاوتهاي فردي در استرس تحصيلي و بهزيستي ذهني: نقش سبکهاي مقابله با تنيدگي. مجله علوم رفتاري.
- فرخنده، ماشااله. (1389). دیابت و بیماریهای قند خون، تهران، نسل نو اندیش.
- فری، مایکل. (1391). راهنمای عملی شناخت درمانی گروهی، مترجم: محمدی، مسعود، تهران، رشد.
- قراچه داغی، مهدی، شریف زاده، مریم. (1373). فشار روانی و راههای شناخت و مقابله. تهران، انتشارات رشد.
- قرباني، نيما (1374). سخت رويي؛ ساختار وجودي شخصيت. پژوهشهاي روان شناختي، 2،3 و 4.
- کاف من، فرانسیس. (1386). چاق قندی، مترجم: شمس اردکانی، محمد، اصفهان، پوریای ولی.
- كرد ميرزا، عزت ا لله.(1388).الگويابي زيست ي-رواني-معنوي در افراد وابسته به مواد و تدووين برنامه مداخله براي ارتقاء تا ب آوري مبتني بر روايت شناسي شناختي و روان شناسي مثبت نگر. پايان نامه دكتري. دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي. دانشگاه علامه طباطبايي.
- کرمانشاهی، سیما، فروغی، زهرا، محمدی، عیسی ورجب، اسداله. (1380). بررسی تاثیر روش آرام سازی بنسون بر کنترل دیابت بیماران دیابتی، اسرار مجله دانشکده علوم پزشکی سبزوار، سال8، شماره3.
- کریمی، جلال. (1381). پیشگیری از دیابت. تهران، انتشارات دوران.
- گرین برگر، دنیس، پدسکی، کریستین. (1390). آنجا که عقل حاکم است: کتاب راهنمای شناخت درمانی. مترجم: قاسم زاده، تهران، نشر ارجمند.
- گنجی، حمزه. (1376). بهداشت روانی، تهران، نشر ارسباران.
- گوردن، نیل اف. (2002). راهنمای کامل ورزشی ویژه بیماران دیابتی. مترجم: نقیبی، ژیلا، تهران، انتشارات شهرآب.
- گیلدر، مایکل، گات، دنیس، مه یو، ریچارد، کوون، فلیپ. (1996). روانشناسی آکسفورد. مترجم: نصرت اله پور افکاری، تهران، انتشارات علوم پزشکی.
- لاریجانی، باقر و زاهدي، فرزانه ( 1377 ). زخم پاي دیابتی: تشخیص و درمان. مجله علمی نظام پزشکی جمهوري اسلامی ایران،.194-207 ،3
- لوکر، تری؛ گرگسون، الگا. (1389) مدیریت استرس، مترجم: رضایی، مهدی، ژکان، محسن، انتشارات دانژه، تهران.
- لیبرت، رابرت و میشل اسپیگلر ، (1375). شخصیت ازدیدگاه رفتاری. حسن صبوری مقدم .مشهد:آستان قدس رضوی، موسسه چاپ و انتشارات.
- ماري سون، دیوید. (1993). شناخت درماني افسردگي و اضظراب (راهنمايي براي پزشكان). ترجمه: توزنده جاني، حسن.(1374)، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي.
- محرابی، علی، فتی، لادن، دوازده امامی، محمد حسن، رجب، اسداله. (1387). اثر بخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی رفتاری بر کنترل قند خون و کاهش مشکلات هیجانی بیماران دیابتی، مجله دیابت و لیپید ایران، دوره 8، شماره2، ص114-103.
- محسنی فر و همکاران. (1382). ترجمه کامل هند بوک کاپلان، تهران، انتشارات برای فردا.
- محمدی، مسعود، جزایری، علیرضا، جوکار، بهرام. (1385). بررسی عوامل تاب آور در افراد در معرض خطر سوء مصرف موادمخدر، فصلنامه علمی-پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، سال اول، شماره2و3.
- محمودی، سید جواد؛ رحیمی، چنگیزومحمدی، نوراله. (1390). عوامل موثر بر تابآوری در افراد مواجه شده با ضربه روانی. پژوهشهای روانشناسی بالینی، 1(1)، 14-5.
- محمودی، قهرمان، ابوالقاسمی، شهنام، درویشی،هادی. (1391). تاثیر آموزش مصون سازی در برابر استرس بر کاهش احساس فشار روانی بیماران مبتلا به دیابت. فصلنامه سلامت خانواده، دانشکده علوم پزشکی سارس، دوره1، شماره2، ص46-41.
- مروتی، محمدعلی، روحانی، نوشین و باقیانی مقدم، محمد حسین.(1386). بررسي پيشگويي كننده هاي خود مراقبتی در بيماران ديابتي مراجعه كننده به مركز تحقيقات ديابت يزد بر اساس الگوي اعتقاد بهداشتي توسعه يافته.مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی – درمانی شهید صدوقی یزد.دوره15،شماره3.
- مدنی، فضل اله. (1382). سندرم پای دیابتی، درمان و جلوگیری از قطع پا، فصل نامه پیام دیابت. سال5، شماره20 ص13-10.
- معتمدی،هادی. (1376). تعیین شیوع اختلالات روانی در دو روستای کرمان، مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، شماره 1.
- مک گرا، فیلیپ. (1390). مهارتهای زندگی، مترجم: قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر ذهن آویز.
- منجمی، علیرضا.(1387). استرس،انتشارات:آزادمهر،تهران.
- منجمی، علیرضا.(1390).راهنمای جامع سلامت در خانواده،انتشارات تیمورزاده نوین،تهران.
- موسوی، سید علی. (1387). مقایسه اثر بخشی رویکردهای درمانی، تنش زدایی و درمان شناختی در درمان درد و اضطراب بیماران مبتلا به درد مزمن، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طبا طبایی.
- مهدی نژاد، ابوالقاسم. (1370). بررسی رابطه اضطرابی و افکار غیر منطقی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مشهد.
- میلانی فر، بهروز. (1378). بهداشت روانی، تهران، انتشارات قومس.
- نجفیان، جمشیدوگلستانهاشمی، سید مهدی. (1382). بررسی و مقایسه اثر دو روش بیو فیدبک-آرام سازی و آرام سازی در کنترل فشار خون در بیماران مبتلا به افزایش فشار خون، مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، شماره57، 86-81.
- نجفی، محمود،دهشیری، غلامرضا،شیخی، منصوره.(1379). مقايسه سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي دانشجويان برحسب ميزان احساس تنهايي،فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان ئرمانی،سال دوم،شماره5.
- نریمانی، محمد(1380). بررسی میزان شیوع اضطراب در دانش آموزان و مقایسه دو تکنیک درمانی شناختی –رفتاری و ایمن سازی روانی مایکنبام در کاهش اضطراب آنها. ماهنامه علمی پژوهشی دانشگاه شاهد، سال 8، شماره33، تیر1380.
- نریمانی، محمد، عطادخت، اکبر، احدی، بتول. (1391). اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر کاهش علائم روانشناختی و کنترل قند خون بیماران دیابتی، فصلنامه علمی پژوهشی روانشناسی سلامت، شماره 3.
- نعمتی، مریم و پارسایی، محمد صادق. (1388). همبستگی بین استرس و مدیریت زمان. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران. دوره نوزدهم شماره 71 (85-84).
- نوفرستی، اعظم و طالبیان شریف، جعفر. (1381). بررسی رابطه مکان کنترل، اضطراب و مقایسه اضطراب بین افراد دارای مکان کنترل درونی و بیرونی. مجله اسرار، دانشکدهی علوم پزشکی و خدمات بهداشتی سبزوار، سال نهم، شماره 4.
- نیکوزاده،عزت الله.(1390). مقايسه اثر بخشي برنامه مداخله مبتني بر روانشناسي مثبت نگر و گروه درماني آدلري در ارتقاي تاب آوري افراد وابسته به مواد،فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی،سال دوم،شماره،5.
- وارد، جین کران ول. (1373). غلبه بر استرس. مترجم: بابک مهرآئین. مشهد، جاودان خرد.
- واتکینز، پیترجی. (1377). الفبای دیابت. مترجم: سید علی موحد، تهران، انتشارات جهان ادیب.
- وجدانی، حسین. (1391). تندرستی. نشریه سلامت و بهداشت، تهران، شماره 82، ص 18-21.
- وقار انزابی، معصومه. (1378). .بررسی و مقایسه اخت لالات هیجانی و عزت نفس در نوجوانان دیابتی و غیردیابتی . پایان نامه
کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تربیت معلم.
- وقار انزابی،معصومه و یعقوبی، حمید.(1381). بررسي و مقايسه سلامت رواني دانشجويان جديدالورود دانشگاه شاهد حميد يعقوبي ،
- ولز، کارن سی. (1389). قدرت مقابله: راهنمای عملی درمان شناختی-رفتاری، مترجم: ولی زاده، شیرین، تهران، ارجمند.
- ویلکینسون، گرگ. (1391). استرس، مترجم: موحدی، محبوبه، قم، آیینه دانش.
- هاوتون، کرک، کپر، سالکودس، کلارک. (1380). رفتار درمانی شناختی. مترجم: قاسم زاده، حبیب اله، تهران، نشر ارجمند.
- هاناس، راگنار. (1385). دیابت وابسته به انسولین در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان. مترجم: امیر کامران نیکو سخن و معصومه اقبال جو، نشر آبی، تهران.
- همت خواه، بهرام.(1375). فیزیولوژی پزشکی گایتون،انتشارات شهر آب،تهران.
- هنری، دالجر، برنارد، سیمین. (1368). روش زندگی با بیماری قند. مترجم: سید احمد پناهی، انتشارات جاوید.
- هیلسون، روان. (1376). دیابت: راهنمای عملی برای بزرگسالان. مترجم: فاتحی، مهناز، تهران، ققنوس.
- يوسفي، ناصر و نبوي حصار، جميله.(1383). مقايسه سرسختي روانشناختي، هيجان خواهي و سنخ شخصيتي الف غيرسمي و سمي در بين مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادي، مجله علوم تربيتي و روانشناسي بهار و تابستان 1383.
ب) منابع لاتین:
Adili, F. , Larijani, B. , & Haghighatpanah, M. (2006). Diabetic patient: psychological aspects. Annals New York Academy of Sciences, 1084: 329-349.
American Diabetes Association(2008). Standards of Medical Care in Diabetes Care. 31: Suppl 1: 12-54.
Bandura, A. (1986). Human agency in social cognitive theory. American Psychologist; 44:1175-84.
Boll, T. J., Johnson, S. B., Perry, N. W., & Rozensky, R. (Eds.). (1997). Handbook of clinical health psychology.Washington, DC: American Psychological Association.
Bowlby, J (1988) Developmental psychiatry comes of age,American Journal of Psychiatry,145,1-10.
Beardslee, William and Donna Podorefsky. (1988) Resilient adolescents whose parents have serious affective and other psychiatric disorders: importance of self-understanding and relationships. American Journal of Psychiatry 145(1). January,63-69.
Bell. C. C. (2001). Cultivating Resiliency in Youth. Journal of Adolesent Health,vol(29),375-381.
Benard, B. (1997). Turning it aroud for all youth: From risk to resilience. Launceston, Tasmania: Resiliency Associates and Global Learning Communities.
Benard, B. Marshall, K. (2001). Protective Factors in Individuals, Families and Schools:National Longitudinal Study on Adolescent Health Findings. National Resilience Resource Center. University of Minnesota. Minneapolis and the center for the application of prevention Technologies.
Benson, P.L. (1997). All kids are our kids. Minneapolis:Search Institute.
Bonnno, G. A. (2004). Loss, trauma, and human resilience. American Psychologist, 59,20-28.
Brooks, M. V. (2004). Healt-related hardiness and choronic illness. Nursing Furum,38,11-20.
Brown, J. B., Stewart, M., & Ryan, B. L. (2000). Outcomes of patient-provider interaction. In Thompson, T.L.,Dorsey, A.M., Miller, K.I., & Parrot, R. (Eds), Handbook of Health Communication (pp. 141- 162).Mahwah, New Jersey: Lawrence Erlbarum Associates, Publishers.
Brunner LSH, Suddarth DS. (2008). Nursing Diabetes (translated by Morovvat Givi), 2nd ed, Tehran,Bashari. PP: 56-60.
Campbell-Sills L, Cohen S, Stein M. (2006). Relationship of resilience to personality, coping and psychiatry symptoms in young adults. Behavior Research and Therapy ;44(4): 585-599.
Celigman, F. , Chik csent mehali, P. B. (2000). Developing the Psychological Capital of Resiliency,Human Resource Development Review,5,1.
Cicchetti, D. , & Becker. B. (2000). The Construct of resilience: A critical evaluation and guidelines for future work. Child Development,71. 543-562.
Cooper, C. L. , & Dewe, P. (2004). Stress: A brief history. UK: Blackwell publishing LTs.
Cowen EL, Whman PA, Work WC. (1996), Resilience in highly stressed urban children: concepts and findings. Bull N Y Acad Med. 1996 Winter,73(2),267-218.
Cvengros JA, Christensen AJ, Lawton WJ. (2005). Health Locus of Control and depression in chronic kidney disease: A dynamic perspective. Journal of Health Psychology 10: 677-686.
Doo. B. (2004). Resillience Thinking Aloud World Wit newsletter,1,34.
Esteghamati, A. , Gouya, M. M. , Abbasi, M. , Delavari, A. , Alikhani, S. , & Alaedini, F. (2008). Prevalence of diabetes and impaired fasting glucose in the adult population of Iran: National Survey of Risk Factors for Non-Communicable Diseases of Iran. Diabetes Care, 31(1);96-8.
Feldman, S. R. (2002). Understanding psychology. New York: McGrow-Hill.
Florian, V. , Mikulincer, M. , & Yabman, O. (1995). Does hardiness contribute to mental health during a stressful real-life situation? The roles of appraisal and coping Journal of Personality and Scial Psychology,68,687-695.
Folkman, S., & Moskowitz, J. T. (2004). Coping: pitfalls and promise. Annual Review of Psychology, 55(1): 745-774.
Gallant, M. (2002). The influence of social support on chronic illness self management: A review and directionsfor research. Health Education & Behavior, 30(2), 170-195.
Garmezy, N. (1991). Resiliency and vulnerability to adverse developmental outcome associated with poverty. American Behavioral Scientist,34,416-430.
Garmezy,G. ,Musthen, B., Luster,C. ,2001, Affective style. psychopathology, and resilience: Brain mechanisms and plasticity. American Psychologist, 55,1196-1214.
Gilligan, R. (2000). Adversity, Resilience and Young People: the Protecitive Value of Positives School and Spare Time Experiences. Chidren & Society Volume 14,pp. 37-47.
Goldberg, D. P. , Gater, R. , Sartorious, N. (1997). The validity of two version of ahe GHQ in the WHO study of mental illness in general health care. Psychological Medicine, 27,191-197.
Halverson, C. F. and M. P. Waldrup(1974). Relations between preschool barrier behaviors and early school measures of coping,imagination and verbal development. Development Psychology 10,1974,716-720.
Hamidi N. (2003). Effects of Stress on immune system students. Tehran university of Medical Sciences &Shahid Beheshti University of Medical Sciences ,37(2): 12-14.
Hart, A., Blincow, D., & Thomas, H. (2007). Hove, East Sussex: Rutledge.
Hawkins, J. D., Catalano, R. F., & Miller, J. Y.(1992). Risk and protective factors for alcohol and other drug problems in adolescence and early adulthood: Implications for substance abuse prevention.Psychological Bulletin, 112, 6-105.
Hess, M., & Graydon. K. (2009). Source of resiliency a mong successful foster youth. Children and youth services review, 31: 457-463.
Jacclon. C. S. (1997). The trait and process of resilience. Journal of Advanced Nnrsing , 25, 123-129.
King, D. B. (2008). Rethinking claims of spiritual intelligence: A definition, model, and measure. A dissertation presented in partial fulfillment of the requirements for the degree of Master of Science, Peterborouge, Ontario, Canada.
Kobassa, S. C. , Maddi, S. R. , & Zola, M. (1983). Personality and social resources in stress resistance. Journal of Personality and Social Psychology,45,839-850.
Kumpfer . K L. (1999). Factor and Processes Contributing to Resilience. The resilience from work. Resilience and Development , pp. 174-224. NewYork,Acadmic,Publishers.
Kumpfer . K L. (2002). Factor and Processes Contributing to Resilience: in Glantz, M. D. G and Johnson, LJ. Resilience and Development: positive life adaptation. Kluwer Academic Publishers. NewYork.
Levy Jc Aetiology A,Hitmam G. (1399). Type2 diabetes prediction vol 1,New York,Wily ,pp: 3-12.
Linquanti, R. (1992). Using community-wide collaboration to foster resiliency in kids: A conceptual framework. Portland. OR: Western Regional Center for Drug Free schools and Cmmunities. (ERIK Document Reproduction Service No. ED 353 666).
Shwartz S. (2000). Abnormal Psychology. Mountain View,CA, Mayfield Pub,PP: 65-68.
Lau RR. (1998). Beliefs about control and heath behavior,In D. S. Gochman(Ed). Health behavior: EmergingResearch Perspective 33 -63.
Luthar. S. S. , Cicchetti, D. , & Becker. B. (2000). The construct of resilience: A critical evaluation and guidelines for future work. Child Development. 71: 543-562.
Maclean-D, LO-r(1998). The non-insulin dependent diabetes ,Aust-J-Adv-Nurs ,15(4):32- 42
Magnus, KB., Cowen, EL., Wyman, PAFagen, DB., and Work, WC. (1999).Parent-Child Relationship Qualities and Child Adjustment in Highly Stressed Urban Black & White Families. Journal of Community Psychology, vol. 27m No. 1,55-71.
Malcarne VL, Hamilton NA. Children`s health . (2005). related locus of control beliefs: ethnicity gender,and family income. Child Health - Care 34: 47-59.
Martinus, R., Corban, R., Wackerhang, H., Atkins, S., & Singh, J.(2006).Effect of Psycholigical Intervention on Exercise Adherence in Type 2 Diabetic Subjects,Annals of the New York Academy of Sciences.1084,350-360.
Masten, A. S. (2001). Ordinary magic: Resilience process in development. American Psychologist,56,227-238.
Maxine Ross S. ( 2008). Holistic Nursing Practice. Fredrich ; 22(6): 365.
Meshki M, Ghafranipour F, Azadfallah P, Hajizadeh E. (2006).Validity and reliability of health locuse of control in medician Students. J Ghonabad Medician Faculty; 12(1): 33-42.
Miller,L., Rose, H., Martinez,Y.(2010).Friends for Life": The Results of a Resilience-Building, Anxiety-Prevention Program in a Canadian Elementary School. Professional School Counseling,12(6), 400-407.
Molavi, H. (2004). Reliability. Factor structure add validity of General Health Qustionnaire in Iranian Scholars. journal of Pakistan Psychplogical Research,17: 3-4.
Morowaty MA, Rouhani N. (2008). Perceived Severity and Susceptibility of Diabetes Complications and its Relation to Self-Care Behaviors among Diabetic Patients. Journal Armaghane Danesh 12: 60- 68.
Moser DK. , Dracup K. (2000). Psychosocial recovery from a cardiac event: The influence of perceived control. Heart & lung: The Journal for Quality in Health Care.; 12: 31-40.
Moshki M, Ghofranipour F, Azadfallah P,Hajizadeh E. (2007). Validity and Reliability of the Multidimensional Health Locus of Control (Form B) Scale in Iranian Medical Students. Journal Ofoghe Danesh 12: 33-42.
Narayan KM, Gregg EW, Campagna AF, Michael M, Engelgau MM, Vinicor F. (2000). Diabetes . a - common, growing, serious, costly, and Potentially Preventable Public health problem. Journal of Diabetes Research and Clinical Practice, 50: 577-584.
Neill,H. (2006). Resilience across cultures. British Journal of Social Work, 38(2). 218-235.
Newman, S. , Steed, L. , & Mulligan, K. (2004). Self-management intervention for choronic illness, The Lancet, 364: 1523-1537.
Peralta, A. , Ramirez, M. I. , Robles-Ortega, H. , & Navarrete, N. (2009). Effectiveness of stress management therapy in two populations with high stress: choronic pationts and healty people, Salud mental,32(3): 251-258.
Pishdad,GR. (1995). Age at diagnosis of non-insalin-dependent diabetes mellitus of southern iran. sep. 23(5).
Poursharifi H. (2007). The effectiveness of Motivational Interviewing in Improving Health Outcomes in Adults with Type 2 Diabetes. Unpublished Ph. D. s thesis. University of Tehran, Iran.
Powers, A. C. (2005). Diabetes mellitus, In L. D. Kasper (Ed in chief): Harrison's principles of internal medicine. Vol II.
Reeh HE, Hiebert B. (1998). Adolescence Health: The relationship between Health Locus of Control, beliefs and behaviors. Journal of Guidance & Counselin; 13: 7-23.
Richardson GE, Waite PJ. (2002). Mental Health Promotion through Resilience and Resiliency Education, International Journal of Emergency Mental Health.
Rutter, M. (1999). Resilience concepts and findings: Implieations for family therapy. Journal of Family Therapy,21. 119-144.
Sills, L. , Quhen, G. , Schtin, P. B. (2006). Developing the Psychological Capital of Resiliency,Human Resource Development Review,5,1.
Sheffer, M. (1982). Life after Stress. New York & London: Plenum press.
Snoek, F. J. , Van der Ven, N. C. W. (2001). Effect of cognitive- behavioral group training (CBGT) in adult patients with poorly controlled insulin dependent diabetes: A pilot study. Patient Education and Counseling, 45: 143-148.
Strickiand, Bonnie R. (1989). Internal – External Contorol Expectanices. Journal of American Psychologist. Vol 44. Nol- 6. Jonuary.
Surwit R S, Vantilburg M A, Zucker N, Mc Caskill CC, Parekh P,F Einglos M N. (2002). Stress management improves long – term glycemic control an type 2 diabetes. Diabetes Care. 25: 30-4.
Tailor P.( 2001). The role of health belief and health locous of control on patient satisfaction. Journal Rehab Health, 10: 9-91.
The world health reports. Mental health: new understanding new hope. Geneva: world Health Organization. 2009; Available at: http: //discovermagazine. com/2009/oct/fearworld.
Vallerstein, Judith. (1983). Children of divorce: the psychplogical tasks of the child. American Journal of Orhopsychiatry ,53(2) ,230-243.
Van der Ven,N. C. W. , Lubach, C. H. C. (2005). Cognitive behavioral group training (CBGT) for patient with type 1 diabetes in persistent poor glycemic control: who do we reach? Pationt Education and Counseling,56: 313-322.
Wallston Ka. (1992). Assesment of control in health care setting. In. Steptoe A, APPles A. Stress, personal control and health. New Jersey: John Wiley & Sons.
Wallston KA, Wallston BS. (1982). Who is responsible for your health? The construct of health locus of control. In G. S. sanders, J. SWS (Eds). Social Psychology of Health and Illness, NJ: frlbaum; PP: 86-92.
Wallston KA, Wallston BS, Devellis R. (1978). Development of the Multidimensional Health Locus of Control (MHLC) Scales. Health Educ Monogr 6: 160-170.
Waller M. A. (2001). Resilience in cosystemic contex: Evalution of the child. American Journal of Orhopsychiatry,71,290-297.
Weimer, W. (1977). Aconceptual frame work for cognitive psychology: Motor theories of mind. In R. shaw & J. Branspord (Eds). Perceiving,acting and knowing(pp. 267-311). Hilladale,NJ: Eribaum.
Werner, E. E., & Smith, R. S. (2001). Journeys from childhood to midlife: Risk, resilience, and recovery. Ithaca, New York:cornell university press.
Werner, E. E. (1993). Risk, resilience, and recovery: perspectives from the Kauai Longitudinal Study. Development and Psychology, 5,503-515.
White CA. (2001). Cognitive Behavior Therapy for Chronic Medical Problems. New York, Willy & Sons. pp: 33 -13.
William, M., Teasdale, J., Segal, Z., & Kabat-Zinn, J. (2007). The mindful way through depression: Freeing Yourself from Chronic Unhappiness. New York: Guilford Publications.
Wolff, S. (1995). The concept of resilience. Australian and New Zealand Journal of Psychiatry, 29, 565-574.
World Health Organization (WHO). (1999). Definition, Diagnosis and Classification of Diabetes Mellitus and its Complications. Geneva: Department of Noncommunicable Disease Surveillance, World Health Organization. Available: http://www.staff.ncl.ac.uk/philip.home/who dmc.htm # Heading.
Zhan X. Chen YM. Chen WQ. (2008). Association of psychology factors with anxiety and depressive symptoms in chinese pations with diabetes. Diabetes Res Clin Part,79,523-530.