عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 80
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 80
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
تعاریف فرهنگ سازمانی
میر کمالی: ((فرهنگ سازمانی عبارت است از الگوی رفتاری غالب در بین افراد یک سازمان که بر اساس ارزش ها، اعتقادات، عادات افراد پدید آمده و مورد حمایت اکثریت افراد قرار می گیرد و تحت تاثیر عواملی چون نظارت، کنترل، ارتباطات، مشارکت، تعارض، همکاری، رعایت ارزش های اجتماعی و نظایر آن قرار دارد)) (استاد حسنلو، 1390).
اسمیر سیچ، فرهنگ سازمانی را چنین تعریف می کند: ((فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزش های کلیدی، باورهای راهنما و تفاهم ها که در اعضای یک سازمان مشترک بوده و بخش اساسی و نانوشته سازمان را نمایان می سازد)) ( سلیمانی، 1380).
لوییس، فرهنگ سازمانی را چنین تعریف می کند: ((مجموعه ای از دریافت ها و تفاهم های مشترک برای سازمان دادن کنش هاست که زبان و دیگر محمل های نمادی برای بیان تفاهم مشترک به کار می رود)) (ایران زاده، 1377).
استانلی دیویس، فرهنگ سازمانی را چنین تعریف کرده است: ((فرهنگ سازمانی الگویی از ارزشها و باورهای مشترکی است که به اعضای یک نهاد معنی و مفهوم می بخشد و برای رفتار آنها در سازمان دستورهائی فراهم می آورد)).
پیترز و واترمن، فرهنگ را "مجموعهای از ارزش های مشترک غالب و دارای ارتباط منطقی که با وسایل نمادین مانند داستان ها، افسانه ها، حکایت و کلمات قصار مبادله می شود"، تعریف کرده اند (عاقل، 1383).
دنیسون، فرهنگ سازمانی را "کاربردی برای تعیین ارزش ها، اعتقادات، فرضیات و شیوه های مشترکی می داند که نگرش و رفتار اعضا را در سازمان شکل می دهد و سپس هدایت می کند" (دنیسون، 2006).
کریس آرجریس، فرهنگ سازمانی را نظامی زنده می خواند و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار می سازند، راهی که به طور واقعی می اندیشند و احساس می کنند و شیوه ای که به طور واقعی با هم رفتار می کنند، تعریف میکند. ادگارشاین، نیز معتقد است که "فرهنگ سازمانی، الگویی از مفروضات بنیادی است که اعضای گروه برای حل مسایل مربوط به تطابق با محیط خارجی و تکامل داخلی آن را یاد می گیرند و چنان خوب عمل می کند که معتبر شناخته شده، سپس به صورت یک روش صحیح برای درک، اندیشه و احساس کردن در رابطه با حل مسائل به اعضای جدید آموخته می شود" (دنیسون، 2006).
کارکردهای فرهنگ سازمانی
1- اعطای هویت و شخصیت به اعضای سازمان هویت سازمانی با تخصیص پاداش ها تقویت می گردد که در نتیجه باعث تقویت خلاقیت می شود.
2- ایجاد تعهد گروهی کارکنانی که فرهنگ سازمانی را پذیرفته اند و تمایل دارند تا مدت زمان حضور و فعالیتشان در سازمان طولانی باشد و از اینکه عضوی از سازمان محسوب می شوند افتخار می کنند.
3- افزایش ثبات سیستم اجتماعی: ثبات سیستم اجتماعی نشانگر یک محیط کاری مثبت و تقویت کننده است که در چنین محیطی پدیده تغییر و تعارض به طور اثربخش اداره و کنترل می شود.
4-کمک به تثبیت رفتار کارکنان از طریق درک محیط در سازمان. این کارکرد به کارکنان کمک می کند تا علت فعالیت های سازمانی و نیز نحوه ایجاد و دستیابی سازمان به اهداف بلند مدت را دریابند (کینیکی، کریتنر، 1387)
1- اعطای هویت و شخصیت به اعضای سازمان هویت سازمانی با تخصیص پاداش ها تقویت می گردد که در نتیجه باعث تقویت خلاقیت می شود.
2- ایجاد تعهد گروهی کارکنانی که فرهنگ سازمانی را پذیرفته اند و تمایل دارند تا مدت زمان حضور و فعالیتشان در سازمان طولانی باشد و از اینکه عضوی از سازمان محسوب می شوند افتخار می کنند.
3- افزایش ثبات سیستم اجتماعی: ثبات سیستم اجتماعی نشانگر یک محیط کاری مثبت و تقویت کننده است که در چنین محیطی پدیده تغییر و تعارض به طور اثربخش اداره و کنترل می شود.
4-کمک به تثبیت رفتار کارکنان از طریق درک محیط در سازمان. این کارکرد به کارکنان کمک می کند تا علت فعالیت های سازمانی و نیز نحوه ایجاد و دستیابی سازمان به اهداف بلند مدت را دریابند (کینیکی، کریتنر، 1387)
سطوح فرهنگ سازمانی
هوی و میسکل معتقدند، فرهنگ سازمانی به سه سطح تفکیک میشود:
1- اصول: اصول در سطح بالای فرهنگ سازمانی، مقررات و معیارهایی هستند که به شکل رفتار و سلوک اجتماعی، رفتار اخلاقی، تسلیم، تبعیت از اقتدار و قبول مسئولیت کارکنان نمود می یابند. اصول ضمن اینکه نقش های مورد انتظار یک کارمند را تعیین می کنند، انجام این نقشها را نیز مورد تائید قرار می دهند. به علاوه، موجب هدایت کارکنان در ایفا و انتخاب نقش ها می شوند. اصول نسبت به ارزش ها و موارد پنهانی (که در ادامه می آیند)، با اینکه سطحی تر هستند، اما بیشتر واقعی به نظر می رسند.
2- ارزشها: مفاهیمی هستند که در تعیین موفقیت کارکنان به عنوان معیار مورد استفاده قرار می گیرند. باعث رشد سازمان می شوند و جایگاه ارزشی انسان، اشیا و پدیدهها را در درون سازمان تعیین می کنند. بر این اساس، مفهوم ارزش از اصول عمیق تر و ذهنی تر است. بدین معنی که تا اصلی ناشی از ارزش ها نباشد، نمی تواند شروع شود. ارزش های فرهنگی هستند که به اصول؛ ماهیت، قواعد و معیار می دهند.
3- موارد پنهانی: نسبت به ارزش ها و اصول بیشتر ذهنی هستند و عناصر فرهنگی عمیقی را دربر می گیرند. کارکنان یک سازمان موارد پنهانی را در رابطه با انسان و پدیده ها، گسترش و توسعه می دهند.
این موارد با وجود ذهنی بودن، اساس رفتارهای سازمان را تعیین میکنند و حتی رفتار سازمانی کارکنان را نیز عمیقاً تحت تاثیر قرار می دهند (مرمریان، 1385).
هوی و میسکل معتقدند، فرهنگ سازمانی به سه سطح تفکیک میشود:
1- اصول: اصول در سطح بالای فرهنگ سازمانی، مقررات و معیارهایی هستند که به شکل رفتار و سلوک اجتماعی، رفتار اخلاقی، تسلیم، تبعیت از اقتدار و قبول مسئولیت کارکنان نمود می یابند. اصول ضمن اینکه نقش های مورد انتظار یک کارمند را تعیین می کنند، انجام این نقشها را نیز مورد تائید قرار می دهند. به علاوه، موجب هدایت کارکنان در ایفا و انتخاب نقش ها می شوند. اصول نسبت به ارزش ها و موارد پنهانی (که در ادامه می آیند)، با اینکه سطحی تر هستند، اما بیشتر واقعی به نظر می رسند.
2- ارزشها: مفاهیمی هستند که در تعیین موفقیت کارکنان به عنوان معیار مورد استفاده قرار می گیرند. باعث رشد سازمان می شوند و جایگاه ارزشی انسان، اشیا و پدیدهها را در درون سازمان تعیین می کنند. بر این اساس، مفهوم ارزش از اصول عمیق تر و ذهنی تر است. بدین معنی که تا اصلی ناشی از ارزش ها نباشد، نمی تواند شروع شود. ارزش های فرهنگی هستند که به اصول؛ ماهیت، قواعد و معیار می دهند.
3- موارد پنهانی: نسبت به ارزش ها و اصول بیشتر ذهنی هستند و عناصر فرهنگی عمیقی را دربر می گیرند. کارکنان یک سازمان موارد پنهانی را در رابطه با انسان و پدیده ها، گسترش و توسعه می دهند.
این موارد با وجود ذهنی بودن، اساس رفتارهای سازمان را تعیین میکنند و حتی رفتار سازمانی کارکنان را نیز عمیقاً تحت تاثیر قرار می دهند (مرمریان، 1385).