لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 49 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
مقدمه ............................................................................................................................................... 16
مفهوم توانمندسازی ........................................................................................................... 16
ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمانها ..................................................................... 23
هدف از توانمندسازی چیست؟ ......................................................................................... 25
ویژگی سازمان توانمند ....................................................................................................... 26
فرآیند توانمندسازی ........................................................................................................... 27
الگوهای(مدلها) توانمندسازی ........................................................................................... 34
ویژگی کلی کارکنان توانمند ............................................................................................... 36
پیشینه تحقیق ..................................................................................................................... 47
معرفی سازمان .................................................................................................................... 60
مقدمه:
توانمندسازی مفهومی مبهم و متفاوت داشته و افراد مختف متناسب با ویژگی های خود، از آن برداشتی دارند. این مفهوم، در دهه 1990 توجه بسیاری از محققین و دانشگاهیان را به خود جلب کرده بود. از نتایج توانمندسازی کارکنان می توان به افزایش رضایت شغلی و رضایت مشتری اشاره کرد. توانمندسازی کارکنان به عنوان یک مفهوم نظری تاثیر زیادی بر اثربخشی سازمانی و مدیریتی و ابتکار سازمانی دارد. با اجرای برنامه های توانمندسازی کارکنان در کنترل و انجام وظائف انعطاف پذیری بیشتری پیدا می کنند و در پاسخ به مسائل و فرصت ها، وظائف جدید را شروع و موانع را بر طرف میکنند، در نتیجه بر برخورد با مسائل و مشکلات انگیزش آنها تقویت می شود. سازمانها با کارکنانی توانمند، متعهد و متخصص بهتر می توانند خود را با تغییرات وفق داده و رقابت کنند. در این فصل به پیشینه تحقیقات صورت گرفته در مفهوم توانمندسازی، مزایا، موانع، چالشها و راهکارهایی برای اجرای مناسب برنامه های توانمندسازی در سازمانها و ... پرداخته خواهد شد.
2-1- مفهوم توانمندسازی:
توانمندسازی در رشته های روانشناسی، جامعه شناسی و دین شناسی ریشه هایی دارد که به دهههای گذشته و حتی قرن های گذشته باز می گردد. در زمینه روانشناسی، آدلر در سال 1927 مفهوم«انگیزه مسلط» را با تاکید بر تلاشی که افراد برای کسب تسلط در برخورد با جهان خود دارند، مطرح نمود.(وتن کمرون، 1381)
16
تاریخچه اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال 1788 بر می گردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمان خود می دانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود.(نادری و دیگران، 1386)
توانمندسازی به معنی قدرت بخشیدن است؛ به معنی کمک به افراد است تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی یا در ماندگی خود چیره گردند. همچنین به معنی ایجاد شور و شوق کار و فعالیت در افراد است.(وتن کمرون، 1381)
توانمندسازی عبارتست از واگذاری اختیار به غیر مدیران برای اتخاذ تصمیمات مهم سازمانی که اغلب کارکنان به صورت تیمی گروه بندی می شوند و بعد از آن برای فعالیت های خود مدیریتی مانند
استخدام، اخراج، آموزش افراد، تعیین اهداف و ارزیابی کیفیت نتایج، مسئولیت تمام و کمال به تیم داده می شود(واگنر هولنبک، 1995).
برخی از صاحبنظران دیگر نیز معتقدند توانمندسازی یعنی واگذاری اختیار به کارکنان.(وابینز کولتر، 1996، رالف، 1996، کانتر به نقل از هونولد، 1997، بیهام و دیگران به نقل از ازپوترفیلد، 1999، تابورا، 2000، فترمن واندرسمن، 2005، کریتنر کینیکی، 1384)
توانمندسازی کارکنان، برای فرآیند تغییر سازمانی مهم است. زیرا توانمندسازی نیاز فردی برای احساس کنترل را ارضا می کند. به ویژه این یک نیاز حیاتی در طول زمان تغییر سازمانی است زیرا معمولاً نیروهای عظیم تغییر در ورای کنترل فردی کارمند است. توانمندسازی به خودی خود، مشکل است و تغییر سازمانی را می طلبد.(کاپلمن ریچاردز، 1996).
توانمندسازی، به معنای توسعه و غنی سازی مشاغل کارکنان است.(بورن مولمن، 1996)
توانمندسازی یک فرآیند است و می تواند روش کارهایی که انجام شده است را به چالش بکشد. توانمندسازی، یادگیری از تجربیات و رشد شخصی را حمایت کرده و آن را ترویج میکند.(اسمیت، 1997)
توانمندسازی اصطلاحی است از ترتیبات سازمانی که بر اساس آن خودمختاری و آزادی عمل و مسئولیت تصمیم گیری بیشتر به کارکنان واگذار می گردد.(اتیژاکی یورک، 2000).
توانمندسازی، پر بار کردن عمودی و سایر روشهای همانند برای افزایش دادن آزادی عمل کارکنان است(لاسچینگر و دیگران، 2001).
17
یون(2001) معتقد است توانمندسازی، کارکنان نه تنها نیازمند اختیار هستند، بلکه بایستی آموزش کافی و اعتبار مالی و اطلاعات کافی را داشته باشند تا بتوانند در زمینه های تصمیم های خود پاسخگو باشند.
کیم(2002) و ویروماسون(1999)، توانمندسازی را همان مدیریت مشارکتی، یعنی مشارکت زیر دستان در تصمیم گیری ها و حداکثر ساختن درگیری آنها در سازمان می دانند.
توانمندسازی عبارت است از آموختن چیزهایی به دیگران که می توانند انجام دهند تا به شما تکیه کنند.(هیل هاک، 2004)
توانمندسازی کارکنان چیزی بیش از یک حالت ذهنی یا یک الگوی رفتار گروهی یا خط مشیهای سازمانی است. توانمندسازی نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه طرز تلقی فردی، رفتار گروهی و
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 49 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
مقدمه ............................................................................................................................................... 16
مفهوم توانمندسازی ........................................................................................................... 16
ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمانها ..................................................................... 23
هدف از توانمندسازی چیست؟ ......................................................................................... 25
ویژگی سازمان توانمند ....................................................................................................... 26
فرآیند توانمندسازی ........................................................................................................... 27
الگوهای(مدلها) توانمندسازی ........................................................................................... 34
ویژگی کلی کارکنان توانمند ............................................................................................... 36
پیشینه تحقیق ..................................................................................................................... 47
معرفی سازمان .................................................................................................................... 60
مقدمه:
توانمندسازی مفهومی مبهم و متفاوت داشته و افراد مختف متناسب با ویژگی های خود، از آن برداشتی دارند. این مفهوم، در دهه 1990 توجه بسیاری از محققین و دانشگاهیان را به خود جلب کرده بود. از نتایج توانمندسازی کارکنان می توان به افزایش رضایت شغلی و رضایت مشتری اشاره کرد. توانمندسازی کارکنان به عنوان یک مفهوم نظری تاثیر زیادی بر اثربخشی سازمانی و مدیریتی و ابتکار سازمانی دارد. با اجرای برنامه های توانمندسازی کارکنان در کنترل و انجام وظائف انعطاف پذیری بیشتری پیدا می کنند و در پاسخ به مسائل و فرصت ها، وظائف جدید را شروع و موانع را بر طرف میکنند، در نتیجه بر برخورد با مسائل و مشکلات انگیزش آنها تقویت می شود. سازمانها با کارکنانی توانمند، متعهد و متخصص بهتر می توانند خود را با تغییرات وفق داده و رقابت کنند. در این فصل به پیشینه تحقیقات صورت گرفته در مفهوم توانمندسازی، مزایا، موانع، چالشها و راهکارهایی برای اجرای مناسب برنامه های توانمندسازی در سازمانها و ... پرداخته خواهد شد.
2-1- مفهوم توانمندسازی:
توانمندسازی در رشته های روانشناسی، جامعه شناسی و دین شناسی ریشه هایی دارد که به دهههای گذشته و حتی قرن های گذشته باز می گردد. در زمینه روانشناسی، آدلر در سال 1927 مفهوم«انگیزه مسلط» را با تاکید بر تلاشی که افراد برای کسب تسلط در برخورد با جهان خود دارند، مطرح نمود.(وتن کمرون، 1381)
16
تاریخچه اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال 1788 بر می گردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمان خود می دانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود.(نادری و دیگران، 1386)
توانمندسازی به معنی قدرت بخشیدن است؛ به معنی کمک به افراد است تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی یا در ماندگی خود چیره گردند. همچنین به معنی ایجاد شور و شوق کار و فعالیت در افراد است.(وتن کمرون، 1381)
توانمندسازی عبارتست از واگذاری اختیار به غیر مدیران برای اتخاذ تصمیمات مهم سازمانی که اغلب کارکنان به صورت تیمی گروه بندی می شوند و بعد از آن برای فعالیت های خود مدیریتی مانند
استخدام، اخراج، آموزش افراد، تعیین اهداف و ارزیابی کیفیت نتایج، مسئولیت تمام و کمال به تیم داده می شود(واگنر هولنبک، 1995).
برخی از صاحبنظران دیگر نیز معتقدند توانمندسازی یعنی واگذاری اختیار به کارکنان.(وابینز کولتر، 1996، رالف، 1996، کانتر به نقل از هونولد، 1997، بیهام و دیگران به نقل از ازپوترفیلد، 1999، تابورا، 2000، فترمن واندرسمن، 2005، کریتنر کینیکی، 1384)
توانمندسازی کارکنان، برای فرآیند تغییر سازمانی مهم است. زیرا توانمندسازی نیاز فردی برای احساس کنترل را ارضا می کند. به ویژه این یک نیاز حیاتی در طول زمان تغییر سازمانی است زیرا معمولاً نیروهای عظیم تغییر در ورای کنترل فردی کارمند است. توانمندسازی به خودی خود، مشکل است و تغییر سازمانی را می طلبد.(کاپلمن ریچاردز، 1996).
توانمندسازی، به معنای توسعه و غنی سازی مشاغل کارکنان است.(بورن مولمن، 1996)
توانمندسازی یک فرآیند است و می تواند روش کارهایی که انجام شده است را به چالش بکشد. توانمندسازی، یادگیری از تجربیات و رشد شخصی را حمایت کرده و آن را ترویج میکند.(اسمیت، 1997)
توانمندسازی اصطلاحی است از ترتیبات سازمانی که بر اساس آن خودمختاری و آزادی عمل و مسئولیت تصمیم گیری بیشتر به کارکنان واگذار می گردد.(اتیژاکی یورک، 2000).
توانمندسازی، پر بار کردن عمودی و سایر روشهای همانند برای افزایش دادن آزادی عمل کارکنان است(لاسچینگر و دیگران، 2001).
17
یون(2001) معتقد است توانمندسازی، کارکنان نه تنها نیازمند اختیار هستند، بلکه بایستی آموزش کافی و اعتبار مالی و اطلاعات کافی را داشته باشند تا بتوانند در زمینه های تصمیم های خود پاسخگو باشند.
کیم(2002) و ویروماسون(1999)، توانمندسازی را همان مدیریت مشارکتی، یعنی مشارکت زیر دستان در تصمیم گیری ها و حداکثر ساختن درگیری آنها در سازمان می دانند.
توانمندسازی عبارت است از آموختن چیزهایی به دیگران که می توانند انجام دهند تا به شما تکیه کنند.(هیل هاک، 2004)
توانمندسازی کارکنان چیزی بیش از یک حالت ذهنی یا یک الگوی رفتار گروهی یا خط مشیهای سازمانی است. توانمندسازی نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه طرز تلقی فردی، رفتار گروهی و