لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی همدلی
فهرست مطالب:
مقدمه
تعاریف همدلی
ابعاد همدلی
نظریه های همدلی
نظریه کردارشناسی بالبی
نظریه روانکاوی
نظریه یادگیری
نظریه فشباخ
نظریه هافمن
نظریه همدلی طبقه بندی
مراحل و انواع همدلی
پیشینه پژوهشی
همدلی و سلامت روان
همدلی و سلامت جسمانی
همدلی و روابط اجتماعی
هوش عاطفی و همدلی
همدلی و کیفیت زندگی
ادبیات پژوهشی همدلی در سایر زمینه ها
منابع و ماخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی
مقدمه
مبحث همدلی در روان شناسی به دلیل نگرش منفی نادیده گرفته شده بود. اما روان شناسان در اوایل این قرن تحت تاثیر دیدگاه مثبت برخی از فیلسوفان (وجودگرایان) در زمینه همدلی قرار گرفتند و همدلی را در کل به عنوان ایفاگر نقش مهمی در فهم و درک بین فردی و از عوامل برانگیزاننده انسان ها در جهت انجام رفتارهای جامعه پسندانه شناخته اند. در واقع زمانی که فلاسفه آماده کنار گذاشتن مفهوم همدلی بودند، روان شناسان سعی کردند همدلی را با روشی موشکافانه و به گونه ای آزمایشی مورد تحقیق قرار دهند (دایره المعارف فلسفه استانفورد، 2008). با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه مبحث همدلی در زمینه های مختلف از جمله روانشناسی و علوم اجتماعی و ..،واکاوی و بررسی مبانی نظری و پژوهشی همدلی در ذیل ارائه شده است.
تعاریف همدلی
همدلی عبارت است از توانایی تجربه و درک آنچه دیگران احساس می کنند. با آنکه تعاریف متعددی از همدلی ارائه شده است، در تمام مفهوم پردازیها دو مولفه به طور ثابت وجود دارند، 1) یک واکنش عاطفی نسبت به دیگری، که اغلب اما نه همیشه شامل اشتراک در حالت هیجانی آن شخص می شود، و 2) یک ظرفیت شناختی برای دریافت دیدگاه دیگری در حالی که "خود" و "دیگری" متمایز می مانند . دانستن آنچه دیگری احساس می کند، نقشی بنیادین در تعاملات بین فردی ایفا می کند. شواهد فراوانی از روانشناسی اجتماعی و علوم اعصاب شناختی نشان می دهند که همدلی هم اشتراک هیجانی (پردازش اطلاعات پایین به بالا) و هم فرایندهای شناختی برای تنظیم و تعدیل این تجربه (پردازش اطلاعات بالا به پایین) را شامل می شود و در زیربنایش سیستم های عصبی متعاملی قرار دارد. علاوه بر این، آگاهی از تمایز بین تجربیات خود و دیگران، جنبه ای کلیدی از همدلی را تشکیل می دهد. به طور کلی ، همدلی به عنوان اولین مرحله ضروری در یک زنجیره شناخته می شود که با اشتراک در حالت عاطفی دیگران شروع می شود، با ادراک احساس دیگری ادامه یافته و سپس انگیزه توجه به دیگری را بر می انگیزد و بالاخره درگیر شدن در رفتارهای کمک رسانی را نتیجه می دهد. بنابراین همدلی و رفتارهای جامعه پسند در یک سطح مفهومی به هم پیوسته اند. تحقیقات اخیر نشان داده اند که همدلی پدیده ای است بسیار پیچیده و انعطاف پذیر، و واکنش های همدلانه با توجه به فاکتورهای شناختی اجتماعی متغیرند
.
تیچنر واژه همدلی را در سال 1890 از واژه آلمانی “einfuhlung”یعنی "به احساس کسی وارد شدن" اقتباس کرد و در روان شناسی رواج داد. بعدها نظریه پردازان زیباشناختی، همدلی را به مفهوم "توانایی ادراک تجربه ذهنی فرد دیگر" مطرح نمودند، و از همین مفهوم برای تشخیص و درمان در حرفه پزشکی به طور عام و در روان شناسی و روان پزشکی به طور خاص مدد گرفته شد، که امروزه نقش جدیدی را در برقراری ارتباط به عهده دارد )دایره المعارف فلسفه استانفورد - Standford encyclopedia of philosophy
، 2008).
واژه همدلی برای اولین بار در دهه 1920 و توسط روانشناس آمریکایی تیچنر و برای اشاره به تقلید حرکتی مشاهده شده در یک کودک یکساله پس از مشاهده آشفتگی در کودک دیگر به کار رفت. همانگونه که گالو ( 1989 ) بیان کرده است : یک پاسخ همدلانه پاسخی است که هم در بردارنده بعد عاطفی و هم بعد شناختی است. اصطلاح همدلی حداقل دارای دو مفهوم است. به مفهوم یک پاسخ شناختی، یعنی فهم و درک احساس دیگری و یا به مفهوم یک ارتباط عاطفی با فرد دیگر ( ص 100 ).از نظر کارل راجرز ( 1975) حالت همدلی و یا همدلی نمودن دربردارنده درک دقیق چارچوب مرجع درونی فرد دیگر، به همراه ابعاد عاطفی آن می باشد.
در این حالت گرچه فرد همدلی کننده خود را به جای فرد مقابل می گذارد ولی با او همانند سازی نمی کند. هینز و اوری همدلی را تحت عنوان توانایی تشخیص و فهم ادراکات و احساسات فرد مقابل و انتقال دقیق این فهم از طریق یک پاسخ پذیر اگر تعریف نموده اند (ص 257).
لغت نامه آمریکایی هریتیج همدلی را این گونه تعریف می کند: فهم عمیق و صمیمانه آن گونه که احساسات، افکار و انگیزش های یک فرد برای فرد مقابل قابل درک می گردد.
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی همدلی
فهرست مطالب:
مقدمه
تعاریف همدلی
ابعاد همدلی
نظریه های همدلی
نظریه کردارشناسی بالبی
نظریه روانکاوی
نظریه یادگیری
نظریه فشباخ
نظریه هافمن
نظریه همدلی طبقه بندی
مراحل و انواع همدلی
پیشینه پژوهشی
همدلی و سلامت روان
همدلی و سلامت جسمانی
همدلی و روابط اجتماعی
هوش عاطفی و همدلی
همدلی و کیفیت زندگی
ادبیات پژوهشی همدلی در سایر زمینه ها
منابع و ماخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی
مقدمه
مبحث همدلی در روان شناسی به دلیل نگرش منفی نادیده گرفته شده بود. اما روان شناسان در اوایل این قرن تحت تاثیر دیدگاه مثبت برخی از فیلسوفان (وجودگرایان) در زمینه همدلی قرار گرفتند و همدلی را در کل به عنوان ایفاگر نقش مهمی در فهم و درک بین فردی و از عوامل برانگیزاننده انسان ها در جهت انجام رفتارهای جامعه پسندانه شناخته اند. در واقع زمانی که فلاسفه آماده کنار گذاشتن مفهوم همدلی بودند، روان شناسان سعی کردند همدلی را با روشی موشکافانه و به گونه ای آزمایشی مورد تحقیق قرار دهند (دایره المعارف فلسفه استانفورد، 2008). با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه مبحث همدلی در زمینه های مختلف از جمله روانشناسی و علوم اجتماعی و ..،واکاوی و بررسی مبانی نظری و پژوهشی همدلی در ذیل ارائه شده است.
تعاریف همدلی
همدلی عبارت است از توانایی تجربه و درک آنچه دیگران احساس می کنند. با آنکه تعاریف متعددی از همدلی ارائه شده است، در تمام مفهوم پردازیها دو مولفه به طور ثابت وجود دارند، 1) یک واکنش عاطفی نسبت به دیگری، که اغلب اما نه همیشه شامل اشتراک در حالت هیجانی آن شخص می شود، و 2) یک ظرفیت شناختی برای دریافت دیدگاه دیگری در حالی که "خود" و "دیگری" متمایز می مانند . دانستن آنچه دیگری احساس می کند، نقشی بنیادین در تعاملات بین فردی ایفا می کند. شواهد فراوانی از روانشناسی اجتماعی و علوم اعصاب شناختی نشان می دهند که همدلی هم اشتراک هیجانی (پردازش اطلاعات پایین به بالا) و هم فرایندهای شناختی برای تنظیم و تعدیل این تجربه (پردازش اطلاعات بالا به پایین) را شامل می شود و در زیربنایش سیستم های عصبی متعاملی قرار دارد. علاوه بر این، آگاهی از تمایز بین تجربیات خود و دیگران، جنبه ای کلیدی از همدلی را تشکیل می دهد. به طور کلی ، همدلی به عنوان اولین مرحله ضروری در یک زنجیره شناخته می شود که با اشتراک در حالت عاطفی دیگران شروع می شود، با ادراک احساس دیگری ادامه یافته و سپس انگیزه توجه به دیگری را بر می انگیزد و بالاخره درگیر شدن در رفتارهای کمک رسانی را نتیجه می دهد. بنابراین همدلی و رفتارهای جامعه پسند در یک سطح مفهومی به هم پیوسته اند. تحقیقات اخیر نشان داده اند که همدلی پدیده ای است بسیار پیچیده و انعطاف پذیر، و واکنش های همدلانه با توجه به فاکتورهای شناختی اجتماعی متغیرند
.
تیچنر واژه همدلی را در سال 1890 از واژه آلمانی “einfuhlung”یعنی "به احساس کسی وارد شدن" اقتباس کرد و در روان شناسی رواج داد. بعدها نظریه پردازان زیباشناختی، همدلی را به مفهوم "توانایی ادراک تجربه ذهنی فرد دیگر" مطرح نمودند، و از همین مفهوم برای تشخیص و درمان در حرفه پزشکی به طور عام و در روان شناسی و روان پزشکی به طور خاص مدد گرفته شد، که امروزه نقش جدیدی را در برقراری ارتباط به عهده دارد )دایره المعارف فلسفه استانفورد - Standford encyclopedia of philosophy
، 2008).
واژه همدلی برای اولین بار در دهه 1920 و توسط روانشناس آمریکایی تیچنر و برای اشاره به تقلید حرکتی مشاهده شده در یک کودک یکساله پس از مشاهده آشفتگی در کودک دیگر به کار رفت. همانگونه که گالو ( 1989 ) بیان کرده است : یک پاسخ همدلانه پاسخی است که هم در بردارنده بعد عاطفی و هم بعد شناختی است. اصطلاح همدلی حداقل دارای دو مفهوم است. به مفهوم یک پاسخ شناختی، یعنی فهم و درک احساس دیگری و یا به مفهوم یک ارتباط عاطفی با فرد دیگر ( ص 100 ).از نظر کارل راجرز ( 1975) حالت همدلی و یا همدلی نمودن دربردارنده درک دقیق چارچوب مرجع درونی فرد دیگر، به همراه ابعاد عاطفی آن می باشد.
در این حالت گرچه فرد همدلی کننده خود را به جای فرد مقابل می گذارد ولی با او همانند سازی نمی کند. هینز و اوری همدلی را تحت عنوان توانایی تشخیص و فهم ادراکات و احساسات فرد مقابل و انتقال دقیق این فهم از طریق یک پاسخ پذیر اگر تعریف نموده اند (ص 257).
لغت نامه آمریکایی هریتیج همدلی را این گونه تعریف می کند: فهم عمیق و صمیمانه آن گونه که احساسات، افکار و انگیزش های یک فرد برای فرد مقابل قابل درک می گردد.